189
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

زكرياى رازى صاحب تأليفات متعدد است. وى در رى هنگام مراجعت از بغداد وفات يافت. از معاصرين اين امام زاده است.
و محمد عمر بن هشام ابوبكر رازى حافظ كه تصانيف و روايات دارد.
و عبدالرحمن بن محمد بن ادريس ابومحمد پسر ابى حاتم رازى كه مصنف كتاب جرح و تعديل است، از حفاظ معروف بوده، كتاب جرح و تعديل يكى از كتب سودمند است. وى براى طلب علم و دانش و حديث مسافرت ها كرده، در عراق و مصر و شام سياحت ها كرده است. از يونس بن عبداللّه و محمد بن عبداللّه بن حكم و ربيع بن سليمان و حسن بن عرفه و پدر خودش ابى حاتم و ابى زرعه رازى و عبداللّه و صالح پسران احمد بن حنبل و جماعتى ديگر استماع حديث كرد. جماعت بسيارى از او روايت كرده اند. بعضى در انتساب كتاب «جرح و تعديل» به او ترديد كرده اند، چنان كه از «ابى عبداللّه حاكم» نقل شده كه گفته است شنيدم ابواحمد محمد بن محمد بن احمد بن اسحاق حاكم مى گفت در رى بودم، روزى ديدم جماعتى كتاب جرح و تعديل را مى خوانند و به محمد بن ابى حاتم نسبتش مى دادند. چون فارغ شدند به «ابن عبدويه» كتابفروش گفتم: «اين چه مسخره بازى است كه مى بينم شما كتاب تاريخ محمد بن اسماعيل بخارى را مى خوانيد و آن را به «ابى زرعه و ابى حاتم» نسبت مى دهيد؟» پاسخ داد: «اى ابامحمد بدان چون اين كتاب را نزد ابازرعه و اباحاتم آوردند و آن دو گفتند: اين علم نيكويى است، كسى از آن بى نياز نيست و سزاوار نباشد كه آن را به شخص ديگرى غير از خودمان نسبت دهيم. بعد نشستند و آن را كم و زياد كردند.»
خليل قزوينى كه خود حافظ است، گويد: عبدالرحمن بن ابى حاتم علم پدر خود را و علم ابازرعه را فرا گرفته و مصنفات مشهور خود را در فقه و تاريخ و اختلافات بين صحابه و تابعين و علماى شهرهاى بزرگ به يادگار گذاشته است. وى از سرسپردگان مهم فرقه ابدال بود. در سال 240 متولد شد و به سال 327 وفات يافت. (بنابراين يكى از معاصرين بزرگ اين امام زاده بزرگوار ما، اين شخص يعنى


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
188

شهرچه را محمديه گذاشت لكن اهل رى آنچه را كه در حصار قديم واقع بوده است به طور مطلق «شهر» مى گويند و اين «شهرچه» را شهر بيرونى مى نامند.
قلعه و باروى معروف زيبندى (اين لغت در جاى ديگر زيبندن و زينبى و زينبيه هم ضبط شده) در داخل شهر محمديه است. مهدى امر كرد كه آن را مرمت كنند، در هنگام اقامت در «رى» در آنجا فرود آمد، اين قلعه مشرف است بر مسجد جامع و دارالاماره. مى گويند: مرمت و اصلاحات اين قلعه به دست ميسره تغليبى از افسران آبرومند مهدى انجام گرفت. سپس اين قلعه زندان شد. پس آن گاه خراب گرديد تا دگر بار به سال 278 به دست رافع بن هرثمه تعمير شد. بعد از رافع اهل «رى» خود آن را ويران كردند. رى را در دوره جاهليت (ارازى) مى خواندند. مى گويند: اين شهر به واسطه زلزله به زمين فرو رفته و در 12 فرسنگى از موضع رى امروزى در راه خوار بين محمديه و هاشميه رى واقع است. در آنجا ابنيه اى برپاست كه دلالت مى كند شهر عظيمى بوده، در آنجا در دهستانى از دهستان هاى «رى» خرابه هايى است كه بهزان ناميده مى شود. بين آن تا رى شش فرسنگ است. مى گويند: رى آنجا بوده، مردم به آنجا مى روند و قطعات طلا مى يابند و چه بسا كه جواهر و ياقوت هم به دست آورند.
خراج «رى» دوازده هزار هزار درهم بوده است تا زمان مأمون عباسى كه هنگام بازگشت از خراسان به قصد بغداد بر آنجا گذر كرد، اهل رى او را ملاقات و از سنگينى ماليات خود به وى شكايت كردند. مأمون دو هزار هزار درهم از آن اسقاط و فرمانى در اين باب صادر كرده به اهل «رى» سپرد.
ابن فقيه از بعضى علما گويد كه در «تورات» از رى بحث شده و تجارتگاه خلق است.
اسمعى گويد: رى عروس دنياست. تجارتگاه مردم به سوى اوست و يكى از اهم بلدان روى زمين است.
رى 17 دهستان دارد كه از جمله آنها دنباوند، ويمه و شلمبه است.
رى مجمع علما و فضلا و اهل حديث بوده، از بزرگان منسوب به رى: ابوبكر

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 104728
صفحه از 416
پرینت  ارسال به