191
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

تكش پسر ساتكين ترك بود، از نفوذى كه در رى داشت، استفاده كرده تشيع را در آنجا آشكار ساخت كه تاكنون هم استمرار دارد. احمد مادرانى علما و دانشمندان را استمالت كرد و از آنها خواست كه در باب تشيع تأليفات كنند. بدين طريق عبدالرحمن پسر ابوحاتم كتابى براى او در فضايل اهل بيت تصنيف كرد. و اين در زمان خلافت المعتمد عباسى بود. يكى از فرماندهان سپاه احمد بن اسماعيل سامانى به نام احمد بن هارون بر او نافرمانى كرد. وى همان است كه محمد بن زيد راعى را به قتل رسانده بود. احمد بن اسماعيل سامانى او را تا «قزوين» تعقيب كرد و او از آنجا به كوه هاى ديلم متوارى شد و احمد سامانى از تعقيب او صرف نظر و مراجعت كرد و در خارج شهر رى فرود آمد و داخل شهر نشد. اهل رى از شهر بيرون آمده، نزد او رفتند و تقاضا كردند كه ولايت رى را قبول و با خليفه بغداد در اين باب مكاتبه كند و خطبه ولايت رى را بخواند. وى امتناع ورزيد و گفت: طالب رى نيستم زيرا كه حسين بن على عليه السلام را به هواى حكومت رى كشته اند. (از اين كلمه پايه علاقمندى ملوك سامانى و عموم شهرياران ايرنى به حسين بن على عليه السلام به خوبى هويدا است كه از حكومت رى گريزان بوده اند و از كشورى كه نام آن در قضيه فاجعه حسين بن على عليه السلام برده مى شده و شهرت داشته كه عبيداللّه بن زياد حكومت رى را به عمر بن سعد وعده كرده بود، مشروط به اين كه عمر بن سعد فرماندهى سپاهى را كه عبيداللّه عليه حسين بن على عليه السلام تجهيزكرده بود عهده دار شود، چشم مى پوشيدند وگرنه گناهى بر رى نيست.)
احمد بن اسماعيل سامانى در سنه 289 به خراسان بازگشت. در خراسان فرمان حكومت از خليفه المكتفى باللّه به نام وى رسيد و او برادرزاده خود «منصور بن اسحاق بن احمد بن اسد» را به حكومت رى فرستاد و او شش سال در آنجا حكومت كرد و اين منصور همان است كه ابوبكر زكرياى رازى كتاب منصورى را به نام او نوشت. منصور سامانى در سال 290 به رى آمده بود. (بنابراين دوره حكومت او در رى از 290 تا 296 يعنى 23 سال قبل از تاريخ وفات امام زاده بزرگوار بوده و طبيعتا امام زاده مقدارى از عمر خود را در حكومت سامانى گذرانده است و نيز احتمال داده


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
190

عبدالرحمن پسر ابوحاتم رازى است زيرا كه فاصله بين تاريخ وفات اين دو بيش از هشت سال نيست).
و محمد معروف به ابوالرستاقى پدر حمام بن محمد رازى كه هر دو تن حافظ بوده اند، وى تحصيلات خود را در شهر خود و ديگر شهرها انجام داد، در شهر دمشق اقامت گزيد و تصنيفات كرد. وى حافظ، مجتهد و ثقه بوده و روايات بسيارى اندوخته داشت. در سال 347 رحلت كرد. (بنابراين اين شخص نيز با امام زاده واجب التعظيم معاصر بوده زيرا كه فاصله وفات اين دو بيش از 27 سال نيست).
و ابوزرعه احمد بن حسين مجتهد رازى معروف از مشايخ بسيار استفاده كرده و به واسطه مقام شامخ علمى و كثرت عدد شاگردانش شهرت يافته است. در دمشق از اباالحسين والد تمام، در نيشابور از اباحامد، در بلخ از اباالحسن فارسى، در بغداد از اباعبداللّه بن مخلد، در مصر از ابوالفوارس احمد بن محمد بن حسين صابونى، در تنيس از عمر بن حداد و از اباعبداللّه مجاملى و از ابوالعباس اصم علم فرا گرفت. شاگردان مشهورش عبارتند از تمام، عبدالرحمن بن نصر، ابوعبداللّه فلاكى زنجانى قاضى، ابوقاسم تنوخى قاضى، ابوالفضل جارودى حافظ، حمزة بن يوسف خاقانى، ابومحمد ابراهيم زنجانى همدانى، عبدالغنى بن سعيد، حاكم ابوعبداللّه، ابوعلا عمر واسطى، ابوزرعه روح بن محمد رازى و رضوان دينورى.
ويدر سال 375 در راه مكه وفات يافت.
(اگرچه فاصله وفات او با تاريخ وفات اين امام زاده قريب 56 سال است ليكن از مذاكره كتاب الجرح و التعديل كه در «رى» شده و شرح آن در بالا ذكر گرديد، معلوم مى شود كه در سال هاى پيش از توقف خود در دمشق، در شهر رى صاحب مسند تدريس بوده است.)
اهل رى اهل سنت و جماعت بودند تا آن كه در سال 275 احمد بن حسن مادرانى (يا ماردانى) بر «رى) غلبه يافت. وى تشيع را اظهار كرد، شيعيان را گرامى داشت و آنها را مقرب كرد. پس مردم به وى تقرب جستند. او سابقا در خدمت كوتكين

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 104729
صفحه از 416
پرینت  ارسال به