احمد بن اسماعيل فرمان حكومت رى را از المقتدر دريافت داشت.
در قرن سوم هجرى علماى جغرافياى عرب شرح و وضع رى را در كتب خود به تفصيل نوشته اند ولى با وجودى كه بغداد ابراز كمال توجه به رى مى كرد، عده اعراب مقيم رى بسيار ناچيز بود و اهل شهر مركب از ايرانيان از هر قبيل بود.
ابن الفقيه از جمله محصولات رى پارچه هاى ابريشمى و غيره و بعضى مصنوعات چوبى و ظروف لعابى را اسم مى برد.
اصطخرى گويد: شهر رى 5 دروازه و هشت بازار بزرگ داشت.
«مقدسى» رى را يكى از افتخارات اسلام مى خواند و مخصوصا از كتابخانه آن واقع در محله روضه كه از نهر سورخانى مشروب مى شده، اسم مى برد.
دوره ديالمه
در سال 304 يوسف بن على الساج فرمانرواى آذربايجان شهر رى را متصرف شد و محمد بن صعلوك ديلمى را كه از طرف نصر سامانى در آنجا حكومت مى كرد، از شهر براند. آثار اشغال شهر به دست يوسف در مسكوكاتى كه يوسف در محمديه ضرب كرده باقى است. درنتيجه اين اشغال يك رشته اغتشاشات در رى وقوع يافت و اين شهر متواليا بين على بن وهسودان ديلمى و وصيف بكتيمورى و احمد بن على ديلمى و مفلح غلام يوسف دست به دست گشت، عاقبت سامانيان به تشويق خليفه موفق شدند رى را مجددا در منطقه نفوذ خود داخل كنند ولى سردار آنها موسوم به اسفار كه ديلمى بود در رى خودمختار شد. اسفار به دست مرداويج معاون خود به قتل رسيد. مرداويج اهل گيلان و يكى از مؤسسين سلسله آل زيار است، بدين طريق مرداويج فرمانرواى رى گرديد.
پس از قتل مرداويج (323 سال) آل بويه در رى مستقر شدند و ملك رى قلمرو حكومت خاندان ركن الدوله گرديد و حكومت اين خاندان قريب صد سال در آنجا دوام يافت. در سال 390 «المنتصر» آخرين پادشاه دودمان سامانى سعى كرد شهر رى