كلاويخو در اين باب چنين گفته:
«سه شنبه [هشتم ژوئيه سال 1404م]... بناهاى شهرى عظيم را ديديم كه متروك مانده و ويران گشته بود. اما بسيارى از برج هاى ديگر اين شهر به كلى خالى از سكنه است». (سفرنامه كلاويخو، ترجمه مسعود رجب نياص، 175). دعوى كلاويخو به حكم شواهد فراوان تاريخى و قرائت با حقيقت سازگار نتواند بود؛ و چون مقام مقتضى بسط مقال در اين باب نيست با اشارتى بدين تلخيص بسنده مى شود:
1. رى به سال 814 هجرى يعنى هفت سال پس از عبور كلاويخو از آنجا آباد بود و صورت شهر داشت. در لب التواريخ، نسخه خطى متعلق به كتابخانه ملى تحت شماره، 2010، ص 191، در مرگ خليل سلطان نواده تيمور چنين درج افتاده: «چون ميرزا خليل سلطان به عراق آمد بعد از مدتى در شب چهارشنبه شانزدهم رجب سنه اربع عشر و ثمانمائه (814) در شهر رى وفات يافت». كه ذكر «شهر رى» بسيار حائز اهميت و دليل مسكون بودن آن است. اين تفصيل در منابع ديگر نيز از جمله حبيب السير (طبع 1271، جزء سوم از مجلد ثالث، ص 189) بدون قيد كلمه شهر مذكور است.
2. شاهرخ تيمورى به سال 850 در شهر رى درگذشت، و اين خبر جز در مطلع سعدين (طبع 8 ـ 1365، جلد 2، جزء 2، ص 874) كه مينورسكى آن را معتمد نپنداشته در منابع ديگر نيز مانند تاريخ كردستان (طبع پطرز بورغ، ج 2، ص 98)، و روضات الجنات فى اوصاف مدينة هرات (طبع سال 1339، بخش 2، ص 95)، و كتاب ديار بكريه از مؤلفات سال 875 (طبع آنقره، ج 2، ص 290) آمده و در كتاب اخير كه مؤلف خود در آنجا حضور داشته بدين صورت نقل گرديده: «در روز نوروز سلطانى [سال 850 ]حضرت خاقانى را داعيه زيارت آستانه مقدسه مشهد عبدالعظيم در شهر رى پيدا شد. از فشابويه رى عند طلوع الصبح سوار گشته در وقت سوار شدن اين بنده حقير محرر اين مسوده بر درگاه حاضر بود...» در اينجا نيز قيد «شهر» براى رى داراى كمال اهميت است.