201
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

كلاويخو در اين باب چنين گفته:
«سه شنبه [هشتم ژوئيه سال 1404م]... بناهاى شهرى عظيم را ديديم كه متروك مانده و ويران گشته بود. اما بسيارى از برج هاى ديگر اين شهر به كلى خالى از سكنه است». (سفرنامه كلاويخو، ترجمه مسعود رجب نياص، 175). دعوى كلاويخو به حكم شواهد فراوان تاريخى و قرائت با حقيقت سازگار نتواند بود؛ و چون مقام مقتضى بسط مقال در اين باب نيست با اشارتى بدين تلخيص بسنده مى شود:
1. رى به سال 814 هجرى يعنى هفت سال پس از عبور كلاويخو از آنجا آباد بود و صورت شهر داشت. در لب التواريخ، نسخه خطى متعلق به كتابخانه ملى تحت شماره، 2010، ص 191، در مرگ خليل سلطان نواده تيمور چنين درج افتاده: «چون ميرزا خليل سلطان به عراق آمد بعد از مدتى در شب چهارشنبه شانزدهم رجب سنه اربع عشر و ثمانمائه (814) در شهر رى وفات يافت». كه ذكر «شهر رى» بسيار حائز اهميت و دليل مسكون بودن آن است. اين تفصيل در منابع ديگر نيز از جمله حبيب السير (طبع 1271، جزء سوم از مجلد ثالث، ص 189) بدون قيد كلمه شهر مذكور است.
2. شاهرخ تيمورى به سال 850 در شهر رى درگذشت، و اين خبر جز در مطلع سعدين (طبع 8 ـ 1365، جلد 2، جزء 2، ص 874) كه مينورسكى آن را معتمد نپنداشته در منابع ديگر نيز مانند تاريخ كردستان (طبع پطرز بورغ، ج 2، ص 98)، و روضات الجنات فى اوصاف مدينة هرات (طبع سال 1339، بخش 2، ص 95)، و كتاب ديار بكريه از مؤلفات سال 875 (طبع آنقره، ج 2، ص 290) آمده و در كتاب اخير كه مؤلف خود در آنجا حضور داشته بدين صورت نقل گرديده: «در روز نوروز سلطانى [سال 850 ]حضرت خاقانى را داعيه زيارت آستانه مقدسه مشهد عبدالعظيم در شهر رى پيدا شد. از فشابويه رى عند طلوع الصبح سوار گشته در وقت سوار شدن اين بنده حقير محرر اين مسوده بر درگاه حاضر بود...» در اينجا نيز قيد «شهر» براى رى داراى كمال اهميت است.


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
200

اين متن قديمى تر از متن عبرى مذكور است. نسخه «وولگات» يا ترجمه تورات به زبان لاتين به وسيله «سن ژرم» (Saint Jérôme) در قرن چهارم ميلادى نيز تقريباً با متن يونانى منطبق و شامل همان كتب است.
مينورسكى مطلقاً اشارتى به روايت منقول از ابن فقيه و ديگران و صحت و سقم آن نكرده؛ و نيز مقام دو كتاب «توپى» و «ژوديت» را در تورات باز نشناسانده است تا براى مردم غير يهودى و مسيحى روشن باشد (براى وقوف بيشتر در اين باب و سند آن به كتاب رى باستان تأليف نگارنده، ج 1، ص 49 ـ 62 رجوع شود).
ب) مينورسكى آنجا كه از كتابخانه رى واقع در بازار روده ياد كرده، از رودى كه در اين بازار جارى بوده نام برده و آن را «سورقنى» (Surqani) ناميده است. نام درست اين رود «سورينى» است (كه ظاهراً به خاندان بزرگ سورن به عهد اشكانيان نسبت دارد؛ و با چشمه على فعلى منطبق مى نمايد (به كتاب رى باستان، ج 1، ص 130ـ143 رجوع شود).
اين نام در نسخ مختلف موجود از المسالك و الممالك اصطخرى به صورت هاى «سورقنى» و «سورين» و «سورينى» درج گرديده، لكن در صورة الارض ابن حوقل، طبع بيروت، ص 321، «سورينى»، و در الرسالة الثانيه تأليف ابى دلف، طبع مسكو، ص 32، كه مينورسكى خود آن را تصحيح كرده و بر آن تعليقه اى سودمند نوشته «السورين» ثبت افتاده است؛ و تا آنجا كه تتبع نگارنده اجازه داده «سورقنى» نادرست و محرف «سورينى» است، و ياقوت نيز در معجم البلدان (طبع ليپزيگ، ج 3، ص 186) صورت موجود در الرسالة الثانيه را نقل كرده و «سورقنى» در آن كتاب مطلقاً به چشم نمى خورد.
ج) مينورسكى به اتكاء سفرنامه كلاويخو، سفير اسپانيا به دربار تيمور، رى را در سال 1404 ميلادى مطابق 807 هجرى به كلى خراب و از سكنه خالى دانسته است (دائرة المعارف اسلامى به زبان فرانسوى، ج 3، ص 1184)؛ و معتقد است كه ديگر به اخبار شاهرخ تيمورى در رى مذكور در مطلع سعدين سمرقندى، و اخبار شاه اسماعيل در همين شهر مذكور در حبيب السير نبايد اهميت داد.

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 106029
صفحه از 416
پرینت  ارسال به