نيست و آن شهرى مشبك ساختمان و با آبرو و گرامند و پرنعمت، و يك فرسخ و نيم درازاى آن و ساختمان ها با چوب و گل، و رى را دهات بزرگ است هر يك بزرگتر از شهرى از آن جمله (كوهذ) و (سد) و (مرجبى) و از رستاق هاى نامى آن هفده روستاست (قصر آن بيرون و درون) و (بهزان) و (سن) و (پشويه) و (دنياوند) و (ويمه) و (شلمبه).
و ابن كلينى گفته رى به نام مردى از بنى شيلان بن اسبهان بن فلوج ساخته شده و در شهر بوستانى بوده دختر وى به بستان آمده دراجى انجير مى خورد، دختر گفت «بور انجير» يعنى دراج انجير مى خورد، از اين رو اسم شهر كهنه بورانجير شد و مردم رى «بهورند» گويند به تغييرش از اصل.
و رى سال بيست هجرى يا 19 به دست عروة بن زيد الخيل طائى گشوده شد كه عمار ياسر به فرمان عمر او را فرستاد. پس از دو ماه فتح نهاوند عروه آمده و مردم ديلم به مدد اهل رى آمده و جنگيدند و مسلمين ظفر يافتند و آنان را كشتند.
و گويند در خلافت منصور كه مهدى به رى آمد، رى تازه را ساخت و گردان خندقى كند و در آن مسجدى بنا نمود به دست عمار بن ابى الخصيب و نام او را بر ديوار مسجد نگاشت 158 و بار وى فصيلى از آجر كرد رى كشيد كه گرد بارو خندق بود و نام آن را محمديه گذارد و مردم رى شهر درون را به نام رى خوانده و فصيل را شهر بيرون گفته و قلعه معروف به «زيبندى» در درون رى بمحمديه است و مهدى گفت آن را تعمير و ترميم كردند و زمان وليعهديش در محمديه فرود آمده و آن بر مسجد و دارالاماره مشرف بود بعد محمديه زندان شد و پس از رفتن رافع ويرانش كردند و رى را در زمان جاهليه رازى مى گفتند و گويند او به زمين فرو رفته و دوازده فرسنگى رى تازه بوده به راه خوار ميان محمديه و هاشميه رى و در آن ساختمان هاى استوارى به پا بوده كه گواهى بر بزرگى شهر مى داده و آنجا نيز ويرانه اى است و در رى قريه «فرخان» است و آن قلعه بزرگ و استوارى است و مال المقاطعه رى دوازده هزار هزار درم بوده تا مأمون به آن گذشته مردم رى شكايت برده و هزار