219
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

از آن طرف برابر ايشان برويم، ايشان برابر تو پايدارى نكرده مى گريزند، نعيم چنين كرد و دسته اى سوار به سردارى برادرزاده اش منذر بن عمرو فرستاد، زينبى سواران را به شهر برده و سياوخشان ملتفت نشده، نعيم به آن شبيخونزد، آنان را از حفظ شهرستان بازداشت و آنها جنگ مى كردند و با دار به جنگ بودند تا آن گاه كه آواز تكبير مسلمين را از پشت سر خود شنيدند، ناچار گريختند و اعراب كشتار زيادى كرده كه مقتولين را با چوب نى مى شمردند و در رى به اندازه مداين غنايم بهره مسلمين شد، و زينبى مصالحه نمود كه مرزبانى رى با او باشد و همى شرف رى در خانواده زينبى بود و نعيم شهر را خراب كرد و آن رى كهنه است و زينبى بناى رى تازه گذارد، نعيم به وسيله مضارب عجلى فتحنامه با خمس اموال نزد عمر فرستاد و با مصمغان مصالحه كرد به چيزى كه فديه بدهد براى مردم دماوند، نعيم پذيرفت.
و گفته اند در سال 21 فتح رى به دست قرطنه بن كعب هجرى شد و در خلافت حضرت امير توليت رى با يزيد بن بحيه تميمى شد و او سى هزار از خراج رى بشكست و حضرت به حبس تأديبش فرمود و يزيد از محبس گريخته نزد معاويه رفته و به سلطنت او باز حاكم رى شد و بعد در حوزه امارت زياد آمد.
و در سال 64 مردم رى پس از مرگ يزيد خروج كرده و سردارشان فرخ خان رازى بود و امير العراقين كوفه عامر بن مسعود محمد بن عمر بن عطار ديلمى را به جنگ فرخ خان فرستاد، مردم رى او راگريزاندند. سپس عتاب بن ورقا رياحى را نامزد جنگ رى كرده و كشتار فزون گشته و فرخ خان كشته و يارانش گريختند و در سنه 68 مصعب بن زبير فرمان به عتاب بن ورقا والى اصفهان داده كه به رى رود و با مردم رى بجنگد به گناه مساعدتشان با خوارج بر يزيد بن الحارث و جا دادن خوارج را در رى و عتاب رفته و آنان را به حصار سخت گرفته تا قلعه را گشوده و غنيمت فزون آورده و ديگر قلاع اطراف را نيز فتح نموده.
خلاصه آن كه پس از يزيد فرخ خان رازى آغاز خلافت نهاد و عامر والى از كوفه نخست محمد تميمى را با لشكرى فرستاد و او بشكست و بعد عتاب بن ورقا روانه


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
218

هزار درمش را بخشيد.
و اصمعى گفته رى عروس جهان است و بازارگانى مردمان و يكى از شهرهاى نامى زمان عبيداللّه زياد براى عمر بن سعد ابى وقاص حكومت آنجا را واگذارد به شرطى كه با لشكر آماده برود به جنگ حضرت سيدالشهداء امام حسين عليه السلام عمر ترديد رأى داشت ولى بالاخره حب دنيا و رياست بر او چيره شد تا با لشكر به جنگ امام رفت.
و از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه فرموده رى و قزوين و ساوه ملعونه و شوم هستند.
و اسحاق بن سليمان گويد شهرى را نديدم كه پست فطرتان را مانند رى بزرگ بنمايد. در اخبار پارسيانست هوشنگ كه مهلاليل بن قينان باشد و نخست سازنده شهرها، از آن جمله رى را بساخت و رى اولين شهرى است كه پس از شهر بلخ كيومرث در دماوند ساخته شده و در رى به گفتارى منوچهر زائيده شده و اشك بن اشكان كه با انينوخوس جنگيد در اين شهر نشو و نما يافت و مردى از ديلم به شاهى بهرام بن يزدجرد اثيم بر آنجا تاخت، مردمش را اسير و شهر را ويران ساخت و به تاراجش پرداخت و قباد پادشاه پارس در آنجا از برابر شمر ذالجناح گريخت و شمر او را دريافت و خونش بريخت ولى بيشتر برآنند كه قباد خود مرده.
سال 22 نعيم بن مقرن به فرمان عمر «در واجرد» به جنگ مردم رى رفته و جنگيدند و لشكريان را شكسته رو به شهر رى گذاردند، زينبى پدر فرخان از رى بيرون آمده و با نعيم ديدار كرده و طالب صلح و مسالمت شده و با سياوخش بن مهران بهرام چوبين پادشاه رى اظهار مخالفت نموده. سياوخش از مردم دماوند و تبرستان و قومس و جرجان مدد خواسته و آنان از ترس تجاوز مسلمين به كمك او آمدند و در بالاى كوهستان رى پهلوى شهر سپاه آراسته بناى جنگ گذاردند، زينبى به نعيم گفت شمار ايشان بسيار و شمار شما كم است. يك دسته سوار با من بفرست تا من به شهر رى روم و از ستمى كه ملتفت نشوند و تو با آنها شروع به جنگ كن. آنگاه ما

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 106194
صفحه از 416
پرینت  ارسال به