223
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

از ميلاد پايتخت اشك اول گرديد. اما آن شهرى رى كه منسوب به عرب ها است در زمان مغول ويران گرديد. مورخين ايران و عرب راجع به آبادى و عظمت اين شهر چيزهايى نوشته اند كه قابل ترديد مى باشد، مثلاً يك نويسنده ايرانى كه خود هم اهل رى بوده در اثر تعصب وطن خواهى چنين مى گويد:
«در رى 96 برزن بوده و هر برزن 46 كوى و هر كوى 40 هزار خانه، هزار مسجد و هر مسجد هزار چراغ و قنديل طلا و نقره داشته است و مجموع نفوس شهر رى و توابع آن 8000396 نفر مى رسد.»
هارون الرشيد در شهر رى به دنيا آمده و محمود غزنوى در سال 1027 ميلادى برابر 418 هجرى آخرين فرمانرواى آل بويه را در شهر رى منقرض نمود. سلجوقيان مدتى در رى اقامت داشتند، طغرل سلجوقى در رى به خاك رفت، در سال 618 هجرى بنابه قول مشهور لشكريان چنگيز هفتصد هزار نفر از اهالى نامدار رى را كشتند و چندى بعد از او امير تيمور بازمانده ها را از دم تيغ بى دريغ گذراند. عجب آن كه شاهرخ و نواده او خليل سلطان از اولاد تيمور مدتى در رى اقامت نمودند. خليل سلطان آخرين پادشاه تيمورى در همين شهر به خاك رفته و براى عشق و علاقه به «دلشادالملك» يك امپراطورى پهناورى را بر باد داد.
سر پرتر اركر S. Perter Arker در زمان فتحعلى شاه خرابه هاى رى را ديده نقشه جامعى از آن ترسيم نموده بود ولى اكنون آن نقشه با خرابه ها تطبيق نمى كند، زيرا بيشتر ديوارها و بناهاى پابرجا فرو ريخته است، مردم تهران هر وقت كه محتاج مصالح بنايى مى شوند با كمال بى انصافى بيل و كلنگ برداشته سر وقت اين بناهاى تاريخى مى روند و گذشته از آجر و سنگ جهت پيدا كردن سكه ها و ظرف هاى سفالين هم كنده كارى مى كنند. البته تاكنون حفارى علمى در شهر رى اجرا نگرديده و اگر بشود ممكن است آثار نفيس مهمى پيدا شود.
اما در خرابه هاى شهر رى يك برج بلند تو خالى به ارتفاع 70 و به حجم 120 پا مانند منار بسطام و گرگان موجود است. بالاى برج چيزهايى به خط كوفى نوشته


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
222

ساختمان ها ويران و مردم هلاك شدند و در سال 588 جزو سلطنت خوارزمشاهيان گشت كه علاءالدين تكش از طغرل بن ارسلان بن طغرل بن محمدبن ملكشاه سلجوقى بگرفت، او را بكشت و لشكرى به پاسدارى آنجا گذاشت. پس از آن كه تاتار به كشتار و تاراج بلاد اسلامى آمدند، در آغاز قرن هفتم هجرى از همه شهرها بيشتر دچار قتل عام و ويرانى و تاراج شد كه در هجوم مغول نوشته شده و آن روز همى به پستى پيش آمد تاكنون كه شهرى بى اهميت است از شهرهاى ديلم، از آن پنبه بسيار به عراق مى آوردند و منسوب به رى را رازى گويند، از آن شهر گروه بسيارى از اعيان بيرون آمدند، قبر كسائى نحوى و قبر محمد بن الحسن از ائمه فقه و ديگر مشاهير در آنجاست نام اين شهر راجيس بوده.
آقاى جابرى انصارى در كتاب اصفهان و رى نيز نوشته اند: از آثار باستانى شهر پرجمعيت رى هيچ بر جا نمانده، جز چند بقعه متبركه و مقبره على بن بابويه قمى كه محوطه و ساختمان آن به همت صفويه و شاهان بعد شده وگرنه از ديالمه و سلاجقه آثار مهمى پديد نيست و برج طغرل سلجوقى آن هم نظر به دشمنى مغول با خوارزمشاهيان اين برج را نگذارند در دولت خود ويران شود كه دشمن دشمن را دوست داشتند چه تكش خوارزم شاه طغرل را كشته بود.
لرد كرزن در كتاب خود به نام جهانگردى درايران رى را اينطور تعريف مى كند: ميان تهران و شاه عبدالعظيم خرابه هاى رى ديده مى شود، آيا اين خرابه ها باقيمانده شهر رى عرب ها و راجيس هخامنشى ها و اشكانيان است؟ من نمى دانم در «ونديدا» نام دو محل به نام «راجيس» و «دازنا» ذكر شده كه شايد همان رى و ورامين كنونى باشد. شهر راجيس كه با نينوا و بابل آن روز همسرى داشته و معاصر هم بوده بيش از يك ميليون جمعيت داشته است. در كتيبه هاى بيستون مى خوانيم داريوش هخامنشى ياغيان ماد را در شهر راجيس دستگير نمود و از همين شهر اسكندر كبير، داراى كدمان را تعقيب كرد.
سلوكوس مؤسس سلسله سلوكيدها راجيس را از نو ساخت و در سال 2500 قبل

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 106139
صفحه از 416
پرینت  ارسال به