از ميلاد پايتخت اشك اول گرديد. اما آن شهرى رى كه منسوب به عرب ها است در زمان مغول ويران گرديد. مورخين ايران و عرب راجع به آبادى و عظمت اين شهر چيزهايى نوشته اند كه قابل ترديد مى باشد، مثلاً يك نويسنده ايرانى كه خود هم اهل رى بوده در اثر تعصب وطن خواهى چنين مى گويد:
«در رى 96 برزن بوده و هر برزن 46 كوى و هر كوى 40 هزار خانه، هزار مسجد و هر مسجد هزار چراغ و قنديل طلا و نقره داشته است و مجموع نفوس شهر رى و توابع آن 8000396 نفر مى رسد.»
هارون الرشيد در شهر رى به دنيا آمده و محمود غزنوى در سال 1027 ميلادى برابر 418 هجرى آخرين فرمانرواى آل بويه را در شهر رى منقرض نمود. سلجوقيان مدتى در رى اقامت داشتند، طغرل سلجوقى در رى به خاك رفت، در سال 618 هجرى بنابه قول مشهور لشكريان چنگيز هفتصد هزار نفر از اهالى نامدار رى را كشتند و چندى بعد از او امير تيمور بازمانده ها را از دم تيغ بى دريغ گذراند. عجب آن كه شاهرخ و نواده او خليل سلطان از اولاد تيمور مدتى در رى اقامت نمودند. خليل سلطان آخرين پادشاه تيمورى در همين شهر به خاك رفته و براى عشق و علاقه به «دلشادالملك» يك امپراطورى پهناورى را بر باد داد.
سر پرتر اركر S. Perter Arker در زمان فتحعلى شاه خرابه هاى رى را ديده نقشه جامعى از آن ترسيم نموده بود ولى اكنون آن نقشه با خرابه ها تطبيق نمى كند، زيرا بيشتر ديوارها و بناهاى پابرجا فرو ريخته است، مردم تهران هر وقت كه محتاج مصالح بنايى مى شوند با كمال بى انصافى بيل و كلنگ برداشته سر وقت اين بناهاى تاريخى مى روند و گذشته از آجر و سنگ جهت پيدا كردن سكه ها و ظرف هاى سفالين هم كنده كارى مى كنند. البته تاكنون حفارى علمى در شهر رى اجرا نگرديده و اگر بشود ممكن است آثار نفيس مهمى پيدا شود.
اما در خرابه هاى شهر رى يك برج بلند تو خالى به ارتفاع 70 و به حجم 120 پا مانند منار بسطام و گرگان موجود است. بالاى برج چيزهايى به خط كوفى نوشته