ولى آباد 20 ـ مسجد نفرآباد 21 ـ مسجد كوى سيمان 22 ـ مسجد خيابان سيمان 23 ـ مسجد سرپل سيمان 24 ـ مسجد ماشاءاللّه 25 ـ مسجد جاده قم جنب ژاندارمرى 26 ـ مسجد خيابان شير خورشيد 27 ـ مسجد هاشم آباد 28 ـ مسجد نو بنياد 29 ـ مسجد جنب بيمارستان 30 ـ مسجد عظيم آباد 31 ـ مسجد دولت آباد 32 ـ مسجد رشيدى 33 ـ مسجد مقابل ابن بابويه.
مسجد آدم كش شهر رى
علامه نهاوندى در كتاب راحة الروح داستان مسجد آدم كش را نقل مى فرمايد و اشاره فرموده به گفتار مثنوى كه گويد:
يك حكايت گوش كن اى نيك پىمسجدى بود در كنار شهر رى
هر كه در وى بى خبر چون گور رفتصبحدم چون اختران در گور رفت
و مجمل قصه آن مسجد اين است كه در ميان تهران و شهر رى (نزديكى ابن بابويه كه امروز معروف به مسجد ماشاءاللّه است) مسجدى بود كه معروف شده بود به مسجد آدم كش زيرا كه هر كس چه غريب و چه شهرى كه شب در آن مسجد مى ماند فردا جنازه او را بيرون مى آوردند و به اين سبب شهرى ها شب در آن مسجد نمى رفتند ولى غربا چون مطلع از كيفيّت نبودند مى رفتند و مى مردند.
بالاخره جماعتى جمع شدند خواستند كه آن مسجد را خراب كنند ديگران نگذاشتند و گفتند خانه خداست و محل عبادت و مورد آسايش مسافرين است نبايد آن را خراب كرد. بلكه بهتر اين است كه شب درش را بسته و قفل كنيد و يك تخته هم تراشيده و رويش بنويسيد كه اگر كسى غريب است و خبر ندارد شب در اين مسجد نخوابد و توقف نكند زيرا هر كس شب در اين جا خوابيده صبح جنازه اش را بيرون آورده اند و اين چيزيست كه مكرّر به تجربه رسيده و از پدران و نياكان خود هم شنيده و بلكه به چشم خود ديده ايم.
پس تخته را نوشته به درب مسجد آويختند قضا را دو نفر غريب گذارشان به در آن