275
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

داشته، آنگاه به سمت شمال غرب، و از مشرق مرقد حضرت عبدالعظيم مى گذشته است، چنان كه مزار آن حضرت از طرف مغرب در خارج شهر و نزديك به آن قرار مى گرفته است، حدّ شهر رى، آنگاه از جنوب امام زاده عبداللّه به سوى شمال غرب ممتد مى شده، و به اراضى جوانمرد قصاب اتصال مى يافته است (رى باستان، 1/21).
ذكر رى در كتب مقدس و منابع باستانى، از جمله مهمترين منابع كهنى كه در آنجا از رى ياد شده است، به تورات، اوستا و كتيبه بيستون مى توان اشاره كرد: 1) تورات، نام رى در ضمائم غير رسمى منسوب به تورات در دو كتاب «توبيت» (Tobit) و «ژوديت» (Judith) آمده است. در نخستين كتاب (= توبيت) به صورت «راگس» (Rages) چند بار از آن ياد شده است، از جمله در بند چهاردهم از باب اوّل كه در آن از قول توبيت آمده است: «و من به كشور مد (= ماد) رفتم و تا ده تالان نقره به نزد گابائل (Gobael) برادر گابرياس (Gobrias) در شهر راگس (Rages) به امانت گذاشتم». البته در دوّمين كتاب (= ژوديت) نام رى به صورت «راگو» (Ragau) ذكر شده است؛ 2) در اوستا كتاب دينى زرتشتيان، نام رى به صورت «رغه» (Raghe) در دو جا آمده است. نخست در بند 18 يسناى 19؛ و دوم در بند 16 از فرگرد اول ونديداد كه موضوعش آفرينش زمين و كشورها مى باشد؛ 3) كتيبه بيستون، در اين كتيبه، نام رى به صورت رگا (raga) در دو جا، به عنوان يكى از نواحى مادى ذكر شده است (فرمانهاى شاهنشاهان هخامنشى، 45).
نام ديگر رى در عهد باستان، در عهد منصور دوانيقى بر نيمه شرقى رى نام محمديه، برآمده از نام محمد مهدى پسر منصور اطلاق مى شده است. محمديه در جنوب كوه بى بى شهر بانو واقع بوده است (فتوح البلدان، بلاذرى، 319).
آب و هواى رى، مراجعه به منابع قديمى آشكار مى كند كه شهر رى، آبى فراوان، امّا آلوده داشته است. چنان كه زكريا بن محمد قزوينى، صاحب آثار البلاد و اخبار العباد (375) نوشته است: «آب اين شهر در داخل شهر جارى است، اما از آلوده ترين آبها است، چرا كه مردم شهر، هرگونه نجاسات را در آن مى شويند، و آبهاى حمامها بدان


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
274

ابن فقيه آن را ام البلاد ايران و به سبب قدمتش شيخ البلادش ناميده (مختصر البلدان). در قرون اوّليه اسلامى، پس از بغداد، از مهمترين بلاد به شمار مى آمد. محل اصلى آن، نواحى اطراف تپه هاى جنوبى چشمه على در شش كيلومترى جنوب شرقى تهران بود كه به تدريج در امتداد نهر چشمه على به سمت جنوب و جنوب شرقى گسترش يافت. در 1935 م، ضمن كاوشهايى كه در دامنه جنوبى كوه چشمه على و اراضى مشرف به باغ صفائيه در رى به عمل آمد، ظرفهايى سفالين و مربوط به حدود شش تا چهار هزار سال قبل از ميلاد كشف شده و روشن گرديده كه در كنار و امتداد اين چشمه كهن، مردمى داراى تمدن مى زيسته اند و از خود يادگارهايى باقى گذارده اند (رى باستانى، 1/9). مستوفى در نزهة القلوب نيز آورده: در اواسط قرن دهم هجرى مهدى عباسى آن بخش از رى را كه در نيمه شرقى شهر و در جنوب كوه بى بى شهربانو واقع بود، پى افكند و بر گرد آن خندقى حفر كرد و مسجد جامعى در آنجا به دست عمار بن الخصيب بنا نهاد و قلعتى جهت شهر احداث كرد كه خندقى ديگر آن را در ميان داشت، اين مجموعه را محمديه ناميد و مردم رى آن بخش از شهر مدينه يا شهرستان و قلعت را، كهندژ خواندند.(22)
اين شهر در طول تاريخ با گسترش به سمت جنوب و جنوب شرقى بدانجا رسيد كه در عهد اسلامى، معظم شهر در جنوب كوه بزرگ رى (= كوه بى بى شهربانو) قرار داشت، و اين كوه، شمال آن را مى بست. چنان كه حمداللّه مستوفى در تعريف از اين شهر گفته است: «رى شهرى گرمسير است و شمالش بسته و هوايش متعفّن». (نزهة القلوب، 52). منابع قديمى، ابعاد شهر را در منتهاى گسترش آن، يك فرسخ و نيم در يك فرسخ و نيم نوشته اند. بنابراين منابع، حدود اين شهر به قياس آباديهاى كنونى به تقريب چنين بوده است: از جانب شمال غرب، از اراضى منصورآباد و جوانمرد قصاب آغاز مى شده، و از جهت شمال، اراضى حسين آباد و تقى آباد و امين آباد را در ميان مى گرفته، و از امين آباد به سوى جنوب تا حدود اراضى فيروزآباد پيش مى رفته، از آنجا به سمت مغرب از حدود حاجى آباد مى گذشته، و تازمينهاى كوه حصار امتداد

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 106210
صفحه از 416
پرینت  ارسال به