325
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

مردم اصيل و آزاده ايران، جنايات پهلوى را به خاطر مى آورند. آن ها ديده و يا شنيده بودند كه دژخيمان، به دستور پهلوى، در كنار حرم هاى شريف حضرت رضا و حضرت معصومه و حضرت عبدالعظيم و نيز، حرم حضرت شاه چراغ، در شيراز، به زن هاى عفيف حمله كرده و چادر و روسرى را از سر آن ها برمى داشتند و مردم را به دستور پهلوى و به جرم طرفدارى از حجاب، در مسجد گوهرشاد محاصره كردند و كشتند و به داخل گارى ها ريخته و در اطراف چاه هاى متروكه محمّدآباد، واقع در جنوب مشهد دفن نمودند. پهلوى مقادير زيادى از سرزمين هاى حاصلخيز گيلان و مازندران و تهران و ورامين، قزوين و جاهاى ديگر ايران را با ترفند، به تملّك مطلقه خود درآورده بود كه به عنوان موقوفات پهلوى، درآمد حاصله از آن ها، بودجه عيّاشان اين كشور و خارجيان هم كيش آن ها را تأمين مى كرد. مردم ديده و يا شنيده بودند كه چگونه پهلوى، پدران و عزيزانشان را در سياهچال هاى زندان ها، به دست درگاهى ها و پيرم ها سپرده و از ميان برده بود و آنها ديده بودند كه چه توهين هايى به مقدّسات دينى و مذهبى مى شد. مگر مردم فراموش كرده بودند زمانى را كه رضاشاه با دستگاه عزادارى حضرت سيدالشهداء، در ايران، درافتاد و عزادارى را قدغن كرد؟ مردم سالخورده و ميان سال ما به ياد داشتند كه چگونه رضاخان به حوزه هاى علميه دينى سراسر ايران حمله كرد و تمام روحانيون را تهديد و آن ها را وادار به خلع لباس مقدّس روحانيّت نمود. مردم هنوز فراموش نكرده بودند كه چگونه پهلوى به بهانه اتّحاد شكل، مى خواست به نفع غرب، صورت اصلى و اسلامى ايران را مسخ و به جاى آن فرنگى مآبى را جايگزين نمايد. مردم مى دانستند كه او براى خوش خدمتى به غرب، سعى مى كرد مراكز دينى و مذهبى و فرهنگى را از بين ببرد. او درس قرآن را در مدارس قدغن كرد و براى سرگرم كردن مردم، موسيقى را جايگزين آن نمود. اين پهلوى بود كه بساط مشروبات الكلى را در سراسر ايران گسترش داد و حتّى باندرول رسمى به آن زد و به بازار مسلمانان عرضه كرد. پهلوى با در دست داشتن امكانات، براى اين كه به راحتى مردم را سركوب نمايد، بى بند و بارى را در ايران رواج


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
324

اگرچه خسارت زيادى به آن زديم و به صورت مخروبه درآورديم. ساعت حدود ده شب، براى استراحت، محل مقبره را ترك كردم. كمى بعد، جناب آقاى حاج احمد آقاخمينى، براى ديدن مقبره و در واقع، براى تقويت روحيّه اينجانب به آنجا آمد و افراد مستقرّ در آن محل را تشويق كرد و با اين عمل خود، فهماند كه امام با تخريب مقبره، مخالفتى ندارند و اين امر، بى اندازه موجب تقويت ما شد.
حاج احمد آقا خمينى، كوچك ترين فرزند امام و پسر دوّم ايشان است. شهيد آيت اللّه حاج آقا مصطفى، فرزند بزرگ امام، به دست عمّال رژيم هاى عراق و ايران، در نجف به شهادت رسيد و مقبره ايشان در كنار مزار حضرت اميرالمؤمنين و جنب مقبره علاّمه حلّى قرار دارد. حاج احمد آقا در كوران مبارزات ملت و امام امّت، بزرگ شد و زندگى پرفراز و نشيبى را پشت سرگذاشته است. ايشان در همه زمينه ها، لياقت و كاردانى خود را نشان داد و ثابت كرد كه مى تواند در بحران ها، كامياب و در آشوب ها، بر خود مسلّط شود. ايشان مدّتى در نزد اينجانب درس طلبگى خواند و جوان با استعدادى بود. حاج احمد آقا، عاقل و باهوش و كنجكاو است و به راحتى نمى توانند ايشان را گول بزنند و يا آلت دست قرار دهند. ايشان در همه زمينه ها تابع امام امّت بود و اگر مطلبى را مى گفت، بى كم و كاست و بدون دخل و تصرف، از ناحيه امام بود. بعضى ها به ايشان ايراد مى گرفتند كه چرا موضع خويش را مشخّص نمى كند. ايشان در قبال امام، موضعى نداشت. موضع حاج احمد آقا در همه زمينه ها، همان موضع امام امّت بود. ما قبلاً، چون حاج آقا مصطفى را در كنار امام داشتيم، خيالمان راحت بود و بعدا هم كه حاج احمد آقا را در كنار امام و ياور ايشان مى ديديم، خاطرمان آسوده بود.
فرداى آن روز، روزنامه ها، بيانات به اصطلاح شيواى ابوالحسن بنى صدر را درج كردند. او در اجتماع خبرنگاران داخلى و خارجى و ايل و تبار خود، مصاحبه اى ترتيب داده و ما را به خودكامگى متّهم كرده بود، حال آن كه، ما رضايت خدا و رسول و ائمه اطهار و امام امّت و بالاخره، رضايت ملّت ايران را در اين كار در نظر داشتيم.

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 106174
صفحه از 416
پرینت  ارسال به