331
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

من با خود گفتم: اگر اين شرايط او پذيرفته شود، ديگر، آن طور كه شايد و بايد، نمى توانم عمل مؤثرى داشته باشم و لذا استعفاى خود را نوشته و به راديو دادم و آن ها هم آن را از طريق راديو پخش كردند. همين كه خبر استعفاى من به گوش مردم رسيد، آن ها ناراحت شدند و به سازمان راديو و تلويزيون رفتند و جلوى دفتر آقاى بنى صدر اجتماع كردند و گفتند: خلخالى بايد برگردد.
اين موج و حركت، بنى صدر را تحت تأثير قرارداد و از طرفى، آقاى حاج احمد آقا نيز با بنى صدر ملاقات كرد و سرانجام، تصميم گرفته شد كه بنى صدر استعفاى اين جانب را قبول نكند. ما هم با قدرت تمام مشغول كار شديم و به محاكمه قاچاقچيان درجه يك پرداختيم و دمار از روزگار آن ها درآورديم كه شرح مفصّل آن را خواهيم نوشت. ۱

43 ـ كتابخانه صاحب بن عباد ۲ ، شهلا بابازاده ۳ (معاصر)

مقدمه

ابوالقاسم اسماعيل بن عباد، از مورخان و سخنوران مشهور در قرن چهارم هجرى قمرى است كه در سال 236ق. در طالقان متولد شد. گرچه شهرت وى بيشتر در عرصه هاى حكومتى، سياسى و مذهبى است، امّا نقش مهم و ارزنده اى نيز در تاريخ فرهنگ كشورمان داشته است. پس از مرگ ركن الدوله؛ پسرش مؤيد الدوله

1.خاطرات آيت اللّه خلخالى، دوم، تهران، نشر سايه، ۱۳۷۹ش، صص ۳۴۱ ـ ۳۵۱.

2.چكيده: صاحب بن عباد، اديب، دانشمند و سياستمدار بزرگ قرن چهارم هجرى بود. كتابخانه صاحب يكى از معتبرترين كتابخانه هاى ايران و جهان اسلام به شمار مى رفت. كتابخانه اى كه براى حمل كتاب هاى مذهبى آن به چهارصد شتر نياز بود و فهرست آن به ده جلد مى رسيد. به قول آرتورپوپ منابع آن معادل مجموع كتابخانه هاى سراسر اروپا در قرن دهم ميلادى بود. صاحب، كتابخانه خود را وقف عام كرده بود و بسيارى از محققان بزرگ از آن بهره ها گرفتند. سلطان محمود غزنوى پس از تصرف شهر رى، دستور سوزاندن كتاب هاى آن كتابخانه را داد. كليد واژه ها: صاحب بن عباد، كتابخانه

3.عضو هيئت علمى كتابخانه ملى جمهورى اسلامى ايران.


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
330

اين احتمال نيز وجود داشت كه اگر مقبره برجاى خود باقى بماند، در طول ساليان دراز و در آينده به مزار تبديل شود. ما به چشم خود ديده بوديم كه مردم ساده لوح، پس از زيارت حضرت عبدالعظيم، بر مقبره ناصرالدين شاه هم فاتحه مى خواندند. البته، ما دست به كار شديم و دستور داديم كه سنگ قبر ناصرالدين شاه را بكنند تا اثرى از مقبره او در كنار حضرت عبدالعظيم نمانده باشد. ما نه تنها قبر رضاخان را با خاك يكسان كرديم، بلكه قبر عليرضا پهلوى و فضل اللّه خان زاهدى، عامل كودتاى 28 مرداد و منصور، امضاكننده قرارداد كاپيتولاسيون و مصونيّت مستشاران نظامى آمريكا و ده ها نفر ديگر از سردمداران فساد را نيز نابود كرديم. آن ها با نزديك كردن خود و خانواده خود به دربار، طى ساليان دراز، مردم را به انحطاط كشانده بودند.
موضوعى كه لازم است گفته شود، اين است كه هر چه قبر رضاخان را كندند، حتى استخوان هاى او هم به دست نيامد. بعدا معلوم شد كه شاه به هنگام فرار، استخوان هاى پدرش را برداشته و با خود به قاهره برده است و حالا هم در يك جاى امن، در لوس آنجلس، نگهدارى مى شود. اين استخوان ها را در كنار جنازه فرزند اشرف، آقاى شفيق، به امانت نگاه دارى مى كنند تا به اصطلاح، در يك فرصت مناسب، در ايران، دفن كنند.
بنى صدر دست بردار نبود و در هر فرصتى، اينجا و آنجا، پشت سر ما حرف مى زد. او از همان اول مى گفت كه: خلخالى قاتل است، نه قاطع! اما، امام امت، خمينى كبير، بيان داشت كه كارهاى خلخالى در رابطه با تخريب مقبره پهلوى، خيلى خوب و به جا بوده است. همين بيانات امام، موجب شد كه دهن ها بسته شود و ديگر، كسى دراين باره پشت سر ما حرف نزند؛ و گرنه، آن ها به اين آسانى دست از سر ما برنمى داشتند.
تخريب مقبره، در همان ايامى صورت گرفت كه ما از طرف بنى صدر براى كنترل مواد مخدّر، انتخاب شده بوديم و لذا بنى صدر در مصاحبه خود گفته بود: آقاى خلخالى صرفا مأمور بازداشت قاچاقچيان است و حق ندارد كه آن ها را محاكمه كند.

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 106037
صفحه از 416
پرینت  ارسال به