عباد كتابخانه نفيس خود را وقف عام كرده بود. يعنى آن را كتابخانه عمومى اعلام كرد و بسيارى از دانش پژوهان و محققان بزرگ از اين گنجينه باارزش استفاده مى كردند. مقدسى جغرافى دان مشهور در قرن چهارم هجرى قمرى براى تكميل يافته هاى خود بارها به كتابخانه صاحب مراجعه كرده و از آن بهره ها گرفته است. مؤلف تاريخ قم مى نويسد: «پيش از صاحب، رسم پادشاهان و وزراء آن بود كه كتب خود را همانند جواهرات و زر و سيم در گنجينه اى نهان مى كردند و دانش طلبان و شيفتگان كتابخانه را از مطالعه و خواندن محروم مى نمودند و سرانجام آن كتب ارزشمند طعمه خاك گشته، از بين مى رفت. امّا صاحب بن عباد دفاتر و دواوين و كتاب هاى گوناگون مربوط به دانش هاى مختلف و فنون متفاوت را در اختيار مشتاقان قرار داد و وقف آنان نمود تا مورد استفاده قرار دهند و از آنها بهره فراوان بردند» (1: 183). بعدها همين كتابخانه پايه و اساس كتابخانه عمومى شهر رى شد و نام دارالكتب رى گرفت. كتابخانه صاحب مقارن قرن دهم ميلادى يعنى قرون وسطى تأسيس شد، دورانى كه در اروپا و دنياى غرب عصر تاريك خوانده مى شد و اختناق فكرى در اين جوامع حاكم بود. كتابخانه ها محدود به مجموعه هاى كوچك در صومعه ها و ديرها مى شدند كه تنها در اختيار جماعت كوچك كشيشان و راهبان بود. كتاب هاى اين كتابخانه ها به سه بخش تقسيم مى شدند: دو بخش كفرآميز كه به وسيله زبان جدا مى شدند و يك بخش مسيحى كه استفاده از آن اشكالى نداشت (7: 95). امّا در اين دوره در ايران و جهان اسلام عصر شكوفايى كتابخانه ها بود. با نظرى كوتاه و دقيق به فهرست هاى موجود چون الفهرست ابن نديم، طبقات الاطبا ابن ابى اصيبعه، الذريعه آقا بزرگ تهرانى، كشف الظنون حاجى خليفه و صدها كتابشناسى ديگر كفايت مى كند كه به اوج عظمت كتاب ها و كتابخانه هاى ايرانى و اسلامى پى برد. كتابخانه عضد الدوله ديلمى در شيراز از چنان عظمت و تنوعى برخوردار بود كه مقدسى مى نويسد: «هيچ كتابى در انواع علوم تأليف نشده، مگر اينكه نسخه اى از آن در اين كتابخانه موجود باشد». هنگامى كه ابن سينا از طرف نوح بن منصور به سمت كتابدار دربار انتخاب شد، با ديدن كتابخانه شگفت زده شد و نوشت: «كتاب ها با موضوع هاى مختلف در