و مهم تر از همه سهل انگارى زمامداران وقت در حفظ ميران فرهنگى و ملى كشور و دلالان كتاب و سودجويان و استعمار سهم مهمى در از بين بردن كتاب ها و تخليه كتابخانه هاى ايرانى و اسلامى داشته اند. آرتورپوپ ايرانشناس معروف در كتاب «شاهكارهاى هنر ايران» مى نويسد: «شايد كتابخانه شخصى مانند صاحب به عباد در قرن دهم ميلادى معادل مجموع كتابخانه هاى سراسر اروپا بوده باشد و بديهى است كتاب هاى خوش خط مذّهب اعلا در ميان آنها كم نبود» (2: 156). كتابخانه صاحب تا حمله سلطان محمود غزنوى سال ها بهترين مرجع محققان و دانش پژوهان ايران بود. از آنجايى كه سلطان محمود غزنوى، مردى متعصب و قشرى بود، به سبب وجود كتاب هاى شيعى، معتزلى و رافضى در اين كتابخانه پس از تصرف، دستور سوزاندن آنها را داد. مابقى كتاب ها (غير مذهبى) تا زمان ابوالحسن على بن زيد بيهقى نيز قابل توجه بوده است، زيرا بيهقى مى نويسد: محمود را ديدم و مى توانم صعوبت حمل و نقل آن را از رى به بخارا و صحت نظر صاحب بن عباد را گواهى بدهم اين كتاب چنان عظيم بود كه فهرست آن شامل 10 مجلد كتاب مى شد». به گفته ركن الدين همايونفرخ در كتاب «تاريخچه كتاب هاى ايران و كتابخانه هاى عمومى» بقاياى اين كتابخانه تا هجوم مغول نيز در كتابخانه رى بوده است. (9: ج 2، 10). ابن اثير مى گويد: «محمود غزنوى از كتب اين كتابخانه آنچه در فلسفه اعتزال و نجوم بود سوزانيد و به جز آنها صد بار از كتب را برداشت (5: ج 1، 546). در روضة الصفا ذكر شده است: «فخر الدوله پس از درگذشت صاحب،، خزائن و نفايس او را به جملگى در اختيار خويش گرفت (8: 160). حافظ ابرو در مجمع التواريخ مى گويد: «پس از وفات صاحب بن عباد، فخر الدوله مجموع هر چه از او مانده بود به ديوان گرفت پس از آن نواب و اتباع او را مصادره كرد و مال بسيار از ايشان حاصل شد» (5: ج 1، 547). در دستور الوزرا ذكر شده: «بعد از فوت جناب صاحبى متملكات او را [فخر الدوله ]تصرف نموده اولادش را محروم ساخت و متعلقات و منسبان را مصادره كرد، اموال از ايشان حاصل گردانيد». (3: 120)