79
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

اين امر بيشتر از اين نداريم.
مطلب قابل توجه در اين مورد آنست كه بيت مذكور يكى از أسناد تاريخى است كه دلالت مى كند كه رى در آن تاريخ بسيار بزرگ و پرجمعيت بوده و نفوس بى شمار در آن سكنى داشته اند به طورى كه 350000 نفر ايشان به واسطه زلزله مذكوره از ميان رفته اند مع ذلك وقوع اين أمر تأثير مهمى را در تقليل نفوس ساكنان شهر كه قابل ذكر در تواريخ باشد پديد نياورده است زيرا كه معلوم است اگر تغيير مهمى در إحصائيه نفوس سكنه آن شهر پيش مى آيد به اين معنى كه باقيماندگان چند برابر تلف شدگان نمى بودند بايستى همه مورخين آن زمان به اتفاق كلمه به ذكر چنين أمر غير معهود بپردازند در صورتى كه چنان كه ملاحظه مى شود ايشان آن را چنين تلقى نكرده اند بلكه با وجود تلفات مذكوره آن را مانند زلازل معهوده كه تلفات آنها نوعا به چند برابر كمتر از باقيماندگان مى باشد و وقوع آنها خارق العاده به نظر نمى آيد ضبط كرده اند و اين خود با توجه به عده تلف شدگان (سيصد و پنجاه هزار نفر) بنابر فرض صحت آن دليل بر مدعاى مذكور است. ۱

10 ـ كتاب نقض، عبدالجليل قزوينى رازى (بعد از 560).

آن كه گفته است: «فضيحت چهل و ششم ـ رافضى گورها پرستد و گويد: اين علوى است، در سيرت و اعمال متوفّى ننگرد كه أهل تقرّب و شفاعت و زيارت هست يا نه، و از بهرِ زيارت علوى كه نه نافله هست و نه سنّت و نه فريضه؛ هزار فريضه مكتوبه رها كند و گورخانه ها مى نگارد و حجّ كعبه رها كنند و به زيارت طوس شوند و مى گويند: آن زيارت به هفتاد حجّ انگاشته است ۲ ».
اما جواب اين كلمات پندارى اين خواجه مست بوده است يا خمارزده كه اين

1.ديوان قوامى رازى، حواشى و تعليقات: محدّث ارموى، اول، بى جا، چاپخانه سپهر، ۱۳۳۴ش، ص ۱۷۴ ـ ۱۷۷.

2.ح د: «برابر است» براى ملاحظه نظير اين تهمت رجوع شود به تعليقه ۲۱۱.


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
78

ديگر آن كه أبى العلاء بن أبى الجلا روايت كرده كه در بعضى از قراى أهواز و خوزستان شخصى وفات يافت چون جنازه او برگرفتند مرغى در آنجا نزول كرده به زبان خوزى گفت كه خداى تعالى اين ميت را و هر كه به جنازه او حاضر گشته بيامرزيد.
اين غرايب را ابن خوزى در كتاب تلقيح از محمد بن هاشمى نقل كرده است و به اين عبارت گفته كه ذكر جميع ذلك محمد بن حبيب الهاشمى فى تاريخه».
صاحب تجارب الامم ضمن وقايع سال 241 ذكرى از زلازل مذكوره نكرده و راجع به سال 242 نيز چنين گفته ۱ : «و دخلت سنة اثنتين و أربعين و مائتين و ثلاث و لم يجر فيهما ما يكتب» آن گاه شروع به ذكر وقايع سال 244 تحت عنوان آن سال كرده است.
و در سال 236 نيز زلزله سختى در رى روى داده است چنان كه صاحب كتاب شريف «تبصره العوام فى معرفة مقالات الانام» در اوائل باب بيستم تحت عنوان «حديث دوم» ضمن ايراد اعتراض و جوابى بعد از ذكر برخى از مظالم بنى اميه گفته (ص 196 نسخه مطبوعه به تصحيح استاد محترم دانشگاه جناب آقاى عباس اقبال آشتيانى دام بقاؤه):
«و در زمان بنى العباس هم مثل اين بود تا غايتى كه متوكل بفرمود تا تربت حسين عليه السلام و شهدا را شيار كردند و بكاشتند تا مردم به زيارت نروند در سال دويست و سى و شش از هجرت و در آن روز زلزله ظاهر شد در جمله روى زمين و در شهر رى چهل و پنج هزار آدمى در آن هلاك شدند».
و در سال 245 نيز زلزله هاى سختى واقع شده است چنان كه سيوطى گفته:
«و عمت الزلازل الدنيا فأخربت المدن و القلاع و القناطير» (إلى آخر ما قال)؛ و شايد سائر مورخين نيز نظير اين بيانات را داشته باشند ليكن چون أصل مطلب كه وقوع زلزله در رى در زمان يحيى بن معاذ باشد ثابت شد حاجت به خوض در بيان

1.از نسخه خطى متعلق به كتابخانه ملى كه تحت شماره ۳۴ صورت خريدارى از كتب مرحوم حاجى محتشم السلطنه ثبت است (ص ۸۲ ـ ۸۳) نقل شد.

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 105723
صفحه از 416
پرینت  ارسال به