اين امر بيشتر از اين نداريم.
مطلب قابل توجه در اين مورد آنست كه بيت مذكور يكى از أسناد تاريخى است كه دلالت مى كند كه رى در آن تاريخ بسيار بزرگ و پرجمعيت بوده و نفوس بى شمار در آن سكنى داشته اند به طورى كه 350000 نفر ايشان به واسطه زلزله مذكوره از ميان رفته اند مع ذلك وقوع اين أمر تأثير مهمى را در تقليل نفوس ساكنان شهر كه قابل ذكر در تواريخ باشد پديد نياورده است زيرا كه معلوم است اگر تغيير مهمى در إحصائيه نفوس سكنه آن شهر پيش مى آيد به اين معنى كه باقيماندگان چند برابر تلف شدگان نمى بودند بايستى همه مورخين آن زمان به اتفاق كلمه به ذكر چنين أمر غير معهود بپردازند در صورتى كه چنان كه ملاحظه مى شود ايشان آن را چنين تلقى نكرده اند بلكه با وجود تلفات مذكوره آن را مانند زلازل معهوده كه تلفات آنها نوعا به چند برابر كمتر از باقيماندگان مى باشد و وقوع آنها خارق العاده به نظر نمى آيد ضبط كرده اند و اين خود با توجه به عده تلف شدگان (سيصد و پنجاه هزار نفر) بنابر فرض صحت آن دليل بر مدعاى مذكور است. ۱
10 ـ كتاب نقض، عبدالجليل قزوينى رازى (بعد از 560).
آن كه گفته است: «فضيحت چهل و ششم ـ رافضى گورها پرستد و گويد: اين علوى است، در سيرت و اعمال متوفّى ننگرد كه أهل تقرّب و شفاعت و زيارت هست يا نه، و از بهرِ زيارت علوى كه نه نافله هست و نه سنّت و نه فريضه؛ هزار فريضه مكتوبه رها كند و گورخانه ها مى نگارد و حجّ كعبه رها كنند و به زيارت طوس شوند و مى گويند: آن زيارت به هفتاد حجّ انگاشته است ۲ ».
اما جواب اين كلمات پندارى اين خواجه مست بوده است يا خمارزده كه اين