81
شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14

است و مندوب اليه پس اگر بر هيچ طايفه اى عيب و عار نيست چرا بر شيعه عيب است؟ امّا خواجه را خصومت ما درآورده است هم با على هم با آل على؛ تا طاعت فضيحت خواند، و ۱ و سنّت بدعت داند، و ۲ حجّت شبهت ۳ زه اى ۴ سنّى مشبّهى، و شاد باش اى ناصبى خارجى. و «جواب گورخانه نگاشتن» بگفته ايم مُشبع؛ وجهى نبود اعادت كردن.
و آنچه گفته است كه: «زيارت طوس را بر حجّ كعبه ترجيح نهند» دروغى محض است كه حجّ كعبه مباركه با حصول شرايط واجبست و ركنى است از اركان خَمْس، و تاركش مستحقّ ذمّ و عقوبت باشد، و زيارت رضا و غير رضا از ائمه هدى چون نذر نباشد سنّت است و گرهزار بار كسى به زيارت رضا عليه السلام شود يك حجّ ۵ از گردن او بنيفتد چون واجب باشد، و مذهب و اعتقاد شيعت اينست. و خواجه ناصبى مگر فراموش كرده است كه شيوخ متقدّم و پيران محتشم از اقصاى بلاد ۶ شام و حجاز و مغرب پاى افزار ۷ در كرده ۸ هزار فرسنگ مى پيماند تا به زيارت شيخ با يزيد بسطامى رسند يا به زيارت پير محمّد المقدسى، يا به زيارت بوبكر طاهران و ابراهيم خوّاص؛ آن بدعت ۹ نيست و تشنيع را بنشايد امّا شيعه چون بطوس روند به زيارت پاره اندام مصطفى، نايب و فرزند مرتضى، جگر گوشه زهرا، على بن موسى الرّضا؛ برايشان عار باشد..! و خواجه ناصبى به تشنيع ياد كند، خداى كفايت است روز قيامت در آن موقف محاسبه.

1.ع و او عطف را ندارد (در هر دو مورد).

2.ح د به اضافه: «شناسد» در همين جا.

3.م ب ن ح د: «زهى».

4.ح د: «يك حجّ اسلام».

5.ع م ب: «از اقصى بلاد».

6.پاى افزار به معنى پاپوش و كفش است (برهان).

7.ح د: «در پاى مى كنند».

8.ع م ب ن: «بدع».


شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
80

فصل نبشته است كه چون در فصول پيشين بيان كرده است و شرح داده است حديث گور و گورخانه، پس تكرار را فايدت نباشد.
اما آنچه گفته است: «شيعه به زيارت علوى شوند ۱ و در علم و عملِ او نگاه نكنند» بيچاره كسى كه چندين حق را ۲ انكار كند و نداند كه اهل رى به زيارت سيد عبدالعظيم شوند و به زيارت السيّد أبو عبداللّه الأبيض، و به زيارت السيّد حمزة الموسوى كه شرف و نسب و جزالتِ فضل و كمال عفّت ايشان ظاهرست، و اهل قم به زيارت فاطمه بنت موسى بن جعفر كه ملوك و امراء عالم حنيفى و شفعوى ۳ به زيارت آن تربت تقرّب نمايند، و اهل قاشان به زيارت على بن محمد الباقر كه مدفون است به باركرسب ۴ با چندان حجّت و برهان كه آنجا ظاهر شده است، و اهل آوه به زيارت فضل و سليمان شوند فرزندان امام موسى بن جعفر الكاظم، و به زيارت اوجان كه عبداللّه بن موسى مدفونست، اهل قزوين سنّى و شيعى به تقرّب به زيارت ابوعبداللّه الحسين ابن الرّضا شوند و كذلك برين قياس مى بايد كردن تا خود علم و عمل و عفّت و شرف حاصل هست يا نه؟! و به استحقاق هست يا نه؟! و مخصوص نيستند شيعه بدين رغبت، نه سنّيان به زيارت ابراهيم خوّاص و فراوى ۵ روند؟ و حنفيان به زيارت محمد حسن شيبانى ۶ ؟ و زيارت صالحان سنّت

1.م ب ن: «روند».

2.ح د: «كه حديث حق را»، ن: «حق را» ندارد.

3.م ب ن: «حنفى و شافعى».

4.ح د: «بباركرسف» ن: «باكرسب». براى تحقيق در مدفن امام زاده على بن محمد الباقر در باركرسف رجوع شود به تعليقات ديوان راوندى (ص ۲۴۱ ـ ۲۴۹) كه به تفصيل تمام به تحقيق اين مطلب در آنجا پرداخته ايم.

5.خوّاص به سال ۲۹۱ در جامع رى درگذشته، و شيبانى نيز سال ۱۸۹ در رى مرده، اما «فراوى» را خواه مراد «محمد بن القاسم» باشد و خواه «محمد بن الفضل» وفات و مدفن هيچ يك را نمى دانم كه در كجا بوده است اهل فضل خودشان تحقيق نمايند.

6.خواص به سال ۲۹۱ در جامع رى درگذشته، و شيبانى نيز سال ۱۸۹ در رى مرده، اما «فراوى» را خواه مراد «محمد بن القاسم» باشد و خواه «محمد بن الفضل» وفات و مدفن هيچ يك را نمى دانيم كه در كجا بوده است اهل فضل خودشان تحقيق نمايند.

  • نام منبع :
    شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري ج14
    تعداد جلد :
    6
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 106011
صفحه از 416
پرینت  ارسال به