حسين بن عبدالوهاب و عيون المعجزات - صفحه 162

تلاش برمكيان براى بدبين ساختن نسبت به امام رضا عليه السلام و منقرض شدن آنها به دعاى آن حضرت عليه السلام به جهت اعمال قبلى آنها، ۱ از ديگر نكات تاريخى جالب توجه در اين كتاب است.
از مهم ترين نكات مبهم در اين كتاب، آن است كه در ميان وكلاى امام زمان(عج) فقط از وكيل اول نام مى برد ۲ و هيچ گونه اشاره اى به ديگر وكلا ندارد.

3. اسناد و منابع

1 ـ 3. اسناد

گرچه، چنان كه اشاره شد، طبق مقدمه برخى از نسخه هاى خطى كتاب، نويسنده قصد حذف اسناد روايات و اختصارسازى كتاب بصائر الدرجات فى تنزيه النبوات را داشته است، اما در موارد فراوان، بويژه در بخش مربوط به امام على عليه السلام ، شاهد نقل روايات همراه با اسناد آن هستيم.
اين نكته، علاوه بر اين كه ما را در شناخت چگونگى اسناد اين كتاب يارى مى كند، مى تواند شناخت اجمالى درباره اسناد كتاب بصائر الدرجات را ـ كه هم اكنون مفقود بوده و نويسنده به آن استناد فراوانى دارد ـ در اختيار پژوهشگر قرار دهد.
مهم ترين نكته درباره اسناد نويسنده، مشايخ بى واسطه او هستند كه در آغاز به ذكر نام يازده تن از آنها پرداختيم.
از ميان اين مشايخ، مشهورترين آنها احمد بن محمد بن عبيداللّه بن عياش جوهرى (م 401ق) است كه در كتب رجالى از پدر و جدش به عنوان بزرگان بغداد ياد شده است. ۳
بيشترين اطلاعات درباره اين شخصيت را مى توانيم از نجاشى (372 ـ 450ق) به دست آوريم كه احمد را به عنوان دوست خود و پدرش معرفى كرده و با عباراتى همچون «كان من اهل العلم والادب القوى، طيب الشعر وحسن الخط» او را ستوده است. نجاشى، ضمن برشمردن كتب مختلف او، اين نكته را يادآور مى شود كه «او احاديث بسيارى در حفظ داشت كه من نيز از او احاديث فراوان شنيدم».
اما پس از اين همه، يادآور مى شود كه او «در پايان عمرش دچار اضطراب ۴ شد و من شيوخ اماميه را مى ديدم كه او را تضعيف مى كنند از اين رو، من [با آن كه احاديث فراوانى از او شنيده بودم ]از ذكر رواياتى كه از او شنيده ام، اجتناب مى كنم». ۵

1.همان، ص۹۹ و ۱۰۰.

2.همان، ص۱۳۰، (ان كتبه وتوقيعاته [صاحب الزمان (عج)] كانت تخرج على يد ابى عمر وعثمان العمرى الى الشيعة بالعراق مدّة).

3.رجال النجاشى، ص۸۵ و ۸۶ ؛ الفهرست، ص۷۹ و ۸۰ و نيز ر. ك: جامع الرواة، ج۱، ص۶۸ ؛ مقتضب الاثر فى النصّ على الائمة الاثنى عشر، مقدمه لطف اللّه صافى.

4.عبارت شيخ طوسى در الفهرست، (ص ۷۹) «اختلّ» است كه احتمالاً اشاره به اختلال حواس و نه انحراف فكرى باشد.

5.رجال النجاشى، ص۸۵ و ۸۶ ، عبارات وى چنين است: «كان سمع الحديث واكثر واضطرب فى آخر عمره... وسمعت منه شيئا كثيرا ورأيت شيوخنا يضعفونه فلم اروعنه شيئا وتجنبته».

صفحه از 167