نوشتار حاضر ـ كه در قالب نقدى مبسوط بر يكى از تأليفات معاصر در زمينه تشخيص موضوعات، يعنى كتاب «الموضوعات فى الاخبار و الآثار» اثر هاشم معروف الحسنى، ارائه مى شود، درصدد است نشان دهد اگر چه فتنه هاى درون مذهبى و برون مذهبى، به طور وسيعى، صفحه روايات ما راآلودند، اما چنين نيست كه در مجموعه هاى روايى كه امروز در دست ماست، انبوهى از روايات جعلى موجود باشد و آنها كه به ديده دقت و به قصد كشف مجعولات، كتب روايى ما را كاويدند، به شمار فراوانى از روايات جزما مجعول دست نيافتند و در اين گونه آثار، عدم دقت و شفافيت مبانى و نيز معيارهاى تشخيص احاديث موضوع، همچنين بى دقتى در مصداق يابى براى اين معيارها منجر به داورى هاى غير علمى و ناروا نسبت به روايات شده است.