دفاع از حديث(1) - صفحه 80

2 ـ اصل قرار ندادن و نگرش

تبعى به روايات:
از دير باز، ارائه كنندگان نگرش هاى گوناگون و بينش هاى متفاوت، پس از اقامه دليل و ايراد ادّعا، براى تأييد مدّعاهاى خود، از بعضى روايات بهره مى جستند؛ نه اين كه بر اساس اصالت روايت، كيش و دليل و ادّعاى خويش را بسازند.

3 ـ تفسير تحميلى به روايات:

پيوسته كسانى كه تحت تأثير گرايش هاى فكرى و مكتبى بوده اند، يا تشخيص هاى شخصى ويژه اى داشته اند، گرايش و كشش و تشخيص خويش را به بعضى از روايات تحميل مى كردند و اينجا فاجعه تأويل گرايى كه اساس مكتب را تهديد مى كرده است، روايات را نيز مورد تهديد قرار داده است و رخداد خطر خيز تفسير به رأى، در تفسير روايات نيز جارى گشته است. برخورد صحيح با روايات اين است كه ما به دور از هر كشش و، گرايش و نگرشى، از زلال روايات راه بجوييم، نور بگيريم و مكتب و بينش و نگرش خويش را به دست آوريم.

4ـ پذيرش مطلق احاديث:

روايات ما چون در شرائط گوناگون و گاه متضّاد ايراد شده است، مثلا در شرائط تقيّه به گونه اى كه ظهور روايت منظور نبوده است، و از سوى ديگر، چون جاعلان حديث و تحريف گران و نابكاران مزدور دست به حديث سازى زده اند، و از سويى، خود امامان عليهم السلام پذيرش مطلق احاديث را نفى كرده اند، بايد احاديث (اين ميراث گرانبها) را با نقد قرآنى، درايى و رجالى پذيرفت و پذيرش مطلق احاديث، موجب ايجاد منش هاى ارتجاعى سختى همچون اخبارگرى، حنبلى گرى و وهّابى گرى مى شود.

5ـ نگرش تك سويى، جزئى و مثله اى به روايات:

ميراث فرهنگى اسلام، چه قرآن و چه روايات، پيوندهايى تعيين كننده و اصولى و ارگانيك(نظام وار) با يكديگر دارند و    نگرش تك سويى به هر قسمت اين معارف، بدون در نظر داشتن بخش هاى ديگر، به معناى مثله كردن و تباه ساختن اين پيكر حياتى معارف است مثلا اگر به بخشى از معارف كه در قلمرو زهد و ساده زيستى است توجه شود و به معارف اجتماعى و سياسى تكيه نگردد، موجب تباه ساختن اسلام از هدايت و مديريّت زندگى اجتماعى خواهد شد و ديدن فيل در تاريكى است. شناخت تجزيه اى هيچ گاه به كار يك مجموعه اصولى و ارگانيك نمى آيد.

صفحه از 104