105
التذكرة العظيمیة

از دوستى آن خانواده نيست .
و ديگر فرمود : مرحبا و آن مشتق از « رحب » است به معنى توسعه ، كه عرب ها براى استيناس 1 به يكديگر مى گويند 2 . و در كتاب كافى منقول است كه دو برادر مؤمن به يكديگر مى رسند مرحبا گويند و آن دعايى است براى توسعه احوال 3 .
و كلمه « هات » به معنى « اقبل » است [ و ] در مقام دوستى و تعظيم گفته مى شود .
و مراد از عرض دين ، اظهار عقيده است از باطن به ظاهر ، تا آنكه امام تصديق بر حقّيّت عقيده و مافى الضمير او فرمايد ، پس عرض از عرض دين ، رفع غلط و اشتباه است . پس خوشا بر احوال آن كسى كه عقايد خود را در محضر مبارك امام زمان خود عرضه بدارد ، اگر اشتباه و غلطى دارد تصحيح شود و اگر صحيح و موافق با حق باشد ، تصديق شود .

موعظةٌ حسنةٌ

پس مسلمانان و دوستان آل محمّد صلى الله عليه و آله وسلم از حضرت عبدالعظيم تعليم بگيرند و تأسّى نمايند و اگر امروز از محضر امام زمان خود محرومند به مضمون توقيع

1.استيناس ـ مص . (ع) استئناس : انس گرفتن ؛ الفت گرفتن ؛ خو كردن.

2.وقولهم : مرحباً واهلاً أي أتيت سعةً وأتيتَ اهلاً ، فاستانِس ولا تستوحش . ورحَّب بالرجل ترحيباً : قال له مرحباً ؛ ورحّب به دعاه إلى الرحب والسَّعة . لسان العرب ج۱ ص۴۱۴ (ر ح ب).

3.روايت موجود در كتاب كافى چنين است: عن أبي عبداللّه عليه السلام قال : من قال لأخيه المؤمن مرحباً كتب اللّه تعالى له مرحباً إلى يوم القيامة. الكافي ج۲ ص۲۰۶.


التذكرة العظيمیة
104

النقى الهادى عليه السلام وارد شدم ، چون مرا ديد فرمود : مرحبا به تو اى ابوالقاسم ! تو دوست ما هستى از روى حقيقت .
پس عرض كردم خدمت آن بزرگوار : اى فرزند رسول خدا ! من مى خواهم دين خود را بر شما عرضه دارم ، اگر مرضى و پسنديده هست در نزد خدا و رسول و شما ، بر آن ثابت باشم تا خدا را با همان دين ملاقات كنم .
فرمود : اى ابوالقاسم ! بياور آن دين را .
پس عرض كردم : من مى گويم : خداوند يكى است و مثلى براى او نيست ، و چيزى مثل او نيست ، و از حدّ ابطال و تشبيه خارج است ، و خداوند سبحان جسم و صورت و عرض نيست ، بلكه خداوند جسم كننده اجسام و صورت كننده صورت است و خلق كننده عرض و جوهر است و پروردگار هر چيزيست و هر چيز را حقّ احداث و جعل كرده و مالك هر چيزيست .
راقم حروف گويد : براى توضيح ، دقّاق ، لقب على بن احمد بن محمّد است كه طريق روايت صدوق است ، و روّاق لقب على بن عبداللّه مشهور به رواق است ، يعنى پول دار بوده و درهم بسيار داشته ، و صوفى محمّد بن هارون است ، و رويانى عبيداللّه بن موسى است كه كنيه اش ابو تراب است ، و ايشان در كتب رجال به حسن حال ممدوح مى باشند ۱ .
و در ابتداء ورود بر امام عليه السلام آن حضرت از عبدالعظيم احترام فرمود و او را به كنيه ابوالقاسم خواند در مقام تعظيم و تجليل و فرمود : تو دوست ما هستى از روى حقيقت ، و آن مقام شامخيست كه بعد از ايمان به خدا و رسول عملى بالاتر

1.رجال النجاشي ج۱ ص۲۴۷.

  • نام منبع :
    التذكرة العظيمیة
    سایر پدیدآورندگان :
    هزار، علیرضا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 75915
صفحه از 384
پرینت  ارسال به