آيات ما ، پس اعراض كن از ايشان تا فرو روند در حديثى ديگر و آنچه را كه شيطان از ياد تو ببرد ، پس ننشين بعد از ياد آوردن با گروه ستمكاران .
و نيست از براى تو آنكه تكلم كنى به آنچه بخواهى ، چراكه خداى عزّوجل مى فرمايد : متابعت مكن به آنچه كه تو را علم نيست ، و هرآينه حضرت رسول فرمود كه : خدا رحمت كند بنده اى را كه بگويد پس غنيمت برد ـ و در نسخه ديگر پس بداند ، يعنى بداند كه چه مى گويد ـ و يا ساكت باشد پس سالم بماند » .
و روا نيست كه بشنوى هرچه بخواهى زيراكه خداى تعالى مى فرمايد : « إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ كُلُّ أُوْلئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً »۱ ؛ يعنى بدرستى كه گوش و چشم و قلب تماماً از آن ، سؤال كرده خواهد شد .
۰.حديث بيست و هشتم : صدوق رحمه الله در كتاب « امالى » روايت كرده از حضرت عبدالعظيم از پدر بزرگوارش تا منتهى مى شود به شريح قاضى كه گفت : خانه اى خريدم به هشتاد دينار ، پس به حضرت امير اين خبر رسيد ، او را طلبيد و فرمود : به من رسيده كه تو خريده اى خانه به هشتاد دينار .
پس شريح عرض كرد : چنين است .
پس حضرت به نظر غضب و خشم به او نگريست و فرمود : اى شريح ! زود باشد كه بيايد به سوى تو كسى كه نظر ننمايد بر قباله تو ، و سؤال ننمايد از گواه تو تا آنكه تو را بيرون كند از آن خانه در حالتى كه مجرد باشى از خانمان ، پس برحذر باش كه خانه را از غير مال حلال خريده باشى يا كم كرده باشى قيمت آن