و فقره « يولّيك الري والجرجان »۱ مشهور است .
و بعضى از عوام كه اين را دليل بر مذمّت آن تصوّر مى كنند بى اساس است چراكه تمنّاى عمر سعد او را دلالت بر معمور بودن و حسن ظاهرى رى مى كند نه بر مذمّت آن شهر ، چنانچه مذمّت علاقه مند بودن به آن است از براى دنيا و الاّ از اين جهت كه متجر و مزرعه آخرت است و مسجد انبياء و اولياء است ، بسيار ممدوح است و كجاست بهتر از دنيا كه مى توان تحصيل سعادت ابديه و تقرّب به مقام قرب حضرت ذوالجلال نمود ، و طهران و رى نيز از وفور نعمت و فراهم آمدن همه قسم نعمتى در آن [ برخوردار است ] ، افسوس كه شرور و مفاسد آن غلبه دارد و بين اهالى آن ، چون از بلاد بعيده و متفرقه هستند ، كمتر قوميّت و اتفاق و دوستى صميمى هست ، فلذا زودتر مبتلا به تحميلات و پيشرفت بعضى مقاصد ديگران مى شوند .
و گمان حقير آن است كه اگر قرب جوار و ظلّ عنايت حضرت عبدالعظيم عليه السلام براى عموم ايشان نبود ، با اين كثرت معاصى و شرور و عدم ترحّم اغنياء بر فقرا لصبّ عليهم العذاب صبّاً صبّاً ، هرآينه مثل امم سابقه گرفتار عذاب هاى شديد مى شدند و مسلّم است كه قبر مطهّر آن حضرت بر عموم اهالى اين شهر و توابع آن يك حجّتى است ورحمت واسعه اى است از حضرت ربّ العزّة جلّت عظمته، چه بلاها كه بواسطه آن حضرت از ايشان دور مى شود ، و چه مرض ها