جناب عبدالعظيم عليه السلام براى حفظ دين ، جلاء وطن نموده و براى نشر احكام دين در غربت ، بنا به روايت مرحوم طريحى كه « دُفِنَ حيّاً » به طور اصعب و سختى به درجه شهادت رسيد كه آن هم مثل قتل صبر است .
وجه چهارم : كه به نظر قاصر راقم حروف رسيده ، آن است كه چنانچه حضرت حسين عليه السلام در مقام اطاعت و عبوديّت و سلوك و سفر الى اللّه فانى فى اللّه شد ، همچنين جناب عبدالعظيم عليه السلام هم در مقام اطاعت امر آل محمّد عليهم السلام و پيروى ايشان فانى شد كه آن هم فناء فى اللّه است و شرح اين مطلب را در ذيل بيان مقامات آن جناب به عرض رسانيدم و تكرار نمى شود . پس از اين جهت تشبيه فرمودند زيارت آن جناب را به زيارت حضرت حسين عليه السلام ، چراكه ارتباط و اتحاد معنوى و اتصال روحانى جناب عبدالعظيم داشت با آن حضرت ، البته در ارواح مجرده و انوار مقدسه تفكيك و جدايى بين ايشان نتوان قائل شد .
وجه پنجم : آن است كه يكى از قتله سيّدالشهداء عليه السلام عمر بن سعد است و جهت اقدام آن لعين بر قتل سيّدالشهداء طمع به حكومت رى نموده بود ، چنانچه در كتب مقاتل مسطور است « وعده ابن زياد لعنة اللّه يولّيك الري و شعر عمر سعد أأترك ملك الرّيّ والرّيّ مُنيتي » ۱ معروف است ، پس خدا خواست كه آن خبيث به مراد خود نرسد و مراد او كه حكومت رى باشد به دست دوستان سيّدالشهداء عليه السلام بيايد و منافع رى و گندمى را كه آن حضرت به عمر سعد فرمود :