كرامتى از آن حضرت كه براى خواص و عوام نافع باشد و بعد از آن به ذكر حالات و مقامات بعضى امام زادگان ديگر در خاتمه مشغول شويم .
در كتاب « جنّة النعيم » نقل نموده از جناب فاضل آقا جمال الدين خلف مرحوم حجّة الاسلام حاجى ملاّ اسداللّه بروجردى در سال هزار و دويست و نود و هفت غده هايى در طرف راست سر من ظاهر شده بود كه آنچه به اطباء حاذق نشان مى دادم ، مى گفتند چاره اى جز جراحى و عمل يدى و شكافتن ، علاجى ندارد كه بايد بيرون آورد ، پس با كمال يأس در اول ماه رجب برحسب عادتى كه داشتم به زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السلام مشرّف شدم و محض استخلاص از آن غدد به آن قبر مطهر ملتجى شدم كه اى فرزند امام حسن عليه السلام چه مى شد اگر شفاعت مى كردى و اين غدد دفع مى شد و آسوده مى گذارد . پس هر آنچه توانستم عجز و لابه كردم و از غبار مرقد شريف به آن غدد ماليدم و به طرف شهر آمدم . دو روز كه گذشت صلابت و سختى آن غدد دفع شد و برآمدگى آن رفع گرديد و سوراخ كوچكى ظاهر شد و رطوبات رديّه و اخلاط فاسده كه در آن مجتمع بود ريخته شد و بكلى اثرى از آن باقى نماند ۱ .
و اين حكايت نظير حكايت كرامت امام زمان عليه السلام است درباره قرحه ۲ اسماعيل هرقلى و شفاء آن و اين قبيل حكايات بسيار ديده و شنيده شده است ، محض تذكّر و تيمّن اين حكايت نقل شد مختصراً ، والسلام على من اتّبع الهدى .