فلهذا قدر ندارند و به طورى كه بايد شكر وجود ايشان را نمايند نمى كنند مثل روز عيد جمعه كه سيّد ايّام است ، و اگر بخواهى يك ماه اخبار فضائل آن را كه از خانواده وحى رسيده بخوانى يا بنويسى هم تمام نمى شود ، چون هفته يك روز هست و او در دوره وجود او بسيار است قدر شأن او را ندانند و بركات وجود او را شكر نمى كنند و حق او را ادا نمى كنند ، و از غرايب است كه ملّت يهود و نصارى روز شنبه و يكشنبه را احترام مى كنند و به كلى شغل دنيوى و بازارى و دكاكين خود را تعطيل مى كنند و مسلمانان اين حميت دينى را ندارند و ملاحظه نمى كنند قوميت و ملّيّت خود را حفظ نمى كنند ، اللّهمّ وفّقنا لما تحبّ وترضى .
اجمالاً سادات چون به وعده خداوند ميان مردم زياد شده اند مردم رعيّت قدر شاهزادگان حقيقى خود را ندانند و حقوق آنها را نمى رسانند ، خداوند ايشان را از اين غفلت آگاه نمايد و توفيق اداء حقوق ذرّيّه رسول را به ايشان بدهد و الاّ به واسطه اين غفلت و معصيت به خسران دنيا و آخرت و ذلّت دو عالم گرفتار خواهند شد ، ذلك الخسران المبين .
الكلام يجرّ الكلام ، مقصود اين بود كه مسلمانان و عموم رعيّت هركجا بقعه و مرقدى كه منتسب باشد به يكى از امام زادگان عظام زيارت و احترام كنند و به قرائت فاتحه و سوره قل هو اللّه توسّل و تمسّك به آل عصمت پيدا كنند خوب است و انشاء اللّه تعالى مأجور خواهند بود ، و مناسب است در اين مقام بيان اين حكايت و روايت كه در اغلب كتب مقاتل مسطور و منقول است از امام زين العابدين عليه السلام كه :
چون سر مقدّس حسين عليه السلام را يزيد به شام آورد و مجلس فراهم كرد ، روزى