بايد از طرف پدر منتسب به هاشم باشد و به نظر قاصر مؤلّف نيز ، اقوى فتواى اكثر است ، مقصود بيان سيادت وذرّيّه بودن منتسب از جهت مادر است ، و به چند دليل ثابت است:
اوّل : حديث شريف از خاتم انبياء كه فرمود در شأن امام حسن و امام حسين : « هذان ولداي إمامان قاما أو قعدا »۱.يعنى اين دو معصوم دو فرزند منند و امامند ايستاده باشند يا نشسته ، با آنكه ايشان از جانب مادر منسوب به حضرت رسول بودند .
دوّم : روايت معتبر منقوله از حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم كه فرمود : « كلّ قوم فعصبتهم لأبيهم إلاّ أولاد فاطمة فإنّي۲عصبتهم وأنا أبوهم »۳.يعنى هر قومى را خويشان ذكوريست از جهت پدر مگر اولاد فاطمه عليهاالسلام پس خويشاوندى او از جهت من است و منم پدر آنها . پس ببين كه چگونه حكم فرموده پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم كه منم پدر اولاد فاطمه .
سوّم : روايتيست كه صدوق ـ عليه الرّحمه ـ در خصوص مكالمه موسى بن جعفر عليه السلام با هارون نقل فرموده و حديث طولانيست و آنچه دليل مطلب مذكور است ، آن است كه هارون الرشيد ملعون گفت به آن حضرت كه : تجويز كرده ايد عامّه و خاصّه را بر اينكه نسبت دهند شما را به رسول خدا و بگويند مر شما را اى فرزندان رسول خدا و شما اولاد على هستيد و مرد نسبت داده مى شود به پدرش و فاطمه نبوده است ، مگر ظرف شما و پيغمبر جد شماست از جانب مادر شما .
پس فرمود موسى بن جعفر عليه السلام كه : اگر رسول خدا حيات داشت و