325
التذكرة العظيمیة

به ايشان است و آن دوستى وسيله تقرّب به خداست و گذشته از آن اخبارى كه دلالت دارد بر اباحه اين اعمال ، بلكه استحباب آن بسيار است ، امّا از طريق شيعه كه اخبار عديده نقل شده و در كتب مفصّله زيارات مسطور است ، و چون آنها مسلّم خصم نيست نقل نمى كنيم ولكن از براى به خاك ماليدن بينى آن دشمن هاى دين و معاندين ، چند خبرى از اخبار منقوله از كتاب هاى مسلّمه خودشان نقل مى شود .
من جمله نقل نموده عبداللّه بن احمد ابن حنبل در كتاب « علل و سؤالات » كه گفت :
سؤال كردم از پدرم از مردى كه مس مى كند منبر پيغمبر را براى تبرّك به آن و مى بوسد او را و همچنين قبر مطهّر آن حضرت را به اميد ثواب از خداوند ؟ پس گفت : باكى نيست به آن .
و ديگر روايت شده از يحيى بن سعيد شيخ مالك آنكه وقتى كه خواست به طرف عراق برود ، آمد به سوى منبر پيغمبر و مسح كرد آن را و نقل كرد از مالك تبرّك به منبر را و نقل نمود از پسر عمر كه آن هم چنين مى كرد .
و سبكى گفته كه منع از مسح نمودن اجماعى نيست و استدلال نموده به آنچه روايت كرده يحيى بن حسن از عمر بن خالد از پسر نباته از كثير بن زيد از مطلب ابن عبداللّه كه گفت : مروان بن حكم آمد ديد مردى به قبر پيغمبر چسبيده ، پس مروان گردن او را گرفت و گفت ؟ چه مى كنى ؟ پس او گفت : من با سنگ و گل كارى ندارم بلكه مقصود من توسّل به پيغمبر است ، و بيان كرد روايت احمد را و آن مرد ابو ايّوب انصارى بوده ، و خصم مى داند كه او از بزرگان اصحاب بوده .


التذكرة العظيمیة
324

شده چنانچه فرموده : « قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى »۱ و اخبار درباره دوستى آنها به طرق عامّه و خاصّه به شماره درنيايد و در كتب مفصّله سنّى وشيعه مسطور است، وصاحب آن رأى سخيف نچشيده است حلاوت دوستى پيغمبر و آل او را بلكه بويى از آن محبّت به مشام او نرسيده و اگر رسيده بود مى فهميد كه مسلمين و دوستان آل محمّد كه به آب آن محبّت خمير شده اند و دوستى آن خاندان با شير اندرون شده و با جان به در شود در اين اعمال به واسطه دوستى معذورند و از آثار محبّت ايشان است به آن خانواده و آن محبّت به نصّ قرآن وسيله تقرّب به خدا است ، خوش گفته شاعر عرب :

ذوقي اُميمة ما أذوق
وبعدها ما شئت قولي

يعنى از آنچه من چشيده ام بچش ، پس هرچه خواهى بگو .
و آن گمان بدى را كه به مسلمين و دوستان خانواده طهارت برده است كه به اين اعمال نزد قبور ائمّه خود سنگ و چوب مى پرستند ، اين شعر شاعر عرب براى جواب او بس است :

أمرّ على الدّيار ديار ليلى
اُقبّل الجدار وذالجدار

وما حبّ الدّيار شغفن قلبي
ولكن حبّ من سكن الدّيار

خلاصه معنى آنكه ، مرور كرد مجنون بر ديار و شهر ليلى و بوسيد ديوارهاى آن شهر را ، نه مقصودش بوسيدن ديوار بود بلكه مقصود بوسيدن ليلى بود كه در آن شهر و ديار منزل دارد . همچنين مقصود مسلمين از بوسيدن درب و ضريح ائمّه هدى عليهم السلام ، پرستش چوب و سنگ نيست ، بلكه مقصود آنها اظهار دوستى

1.شورى/۲۳ .

  • نام منبع :
    التذكرة العظيمیة
    سایر پدیدآورندگان :
    هزار، علیرضا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77224
صفحه از 384
پرینت  ارسال به