براى خدا دوستانى هست كه قبول مى فرمايد شفاعت آنها را و مستجاب مى كند دعاى آنها را ، پس به واسطه حوايج خود ايشان را پيشوا قرار دهند و توجه به سوى آنها نمايند و توسل بديشان پيدا كنند و آنها را واسطه بگيرند براى آنكه سفراء الهيّه هستند : الذين اجتباهم من خلقه واصطفاهم من عباده . خدا آنها را برگزيده از خلق خود و فضيلت داده بر بندگان خود ، پس از اين جهت مسلمان ها رو به اين قبور منوّره و ضرايح مقدّسه مى آورند و از راه هاى دور مى آيند كه توسل پيدا كنند و استشفاء نمايند و زيارت كنند و پناهنده شوند ، نه آنطور كه قاضى وهابى و اتباع او خيال كرده اند و به مذهب كج خود گمان بد برده اند كه مسلمان ها مى پرستند آن ضرايح شريفه را يا صاحبان آن قبور مطهّره را، نعوذ باللّه ونستجير به ممّا يقولون .
و شايد ظاهر بعضى اعمال ايشان آنها را به اين وهم باطل و حكم ناحق كشانيده و ندانسته كه « إنّما الأعمال بالنيّات » ۱ ، و تفحّص از نيّات خالصه مسلمين نكرده جرأت بر چنين حكم غير ما انزل اللّه نموده ، چگونه مى توان در اين مواقع اكتفا به ظاهر اعمال نمود و به ظاهر آن حكم نمود و الاّ چه مى كند قاضى وهابى با سجده ملائكه از براى آدم ابوالبشر و سجده يعقوب و اولاد يعقوب براى فرزند و برادر خود يوسف عليه السلام ؟ آيا مى توان گفت نعوذ باللّه آنها سجده براى غير خدا نمودند و كافر شدند ؟ يا آنكه مقصود و نيّت آنها خدا بود ، اگرچه به ظاهر عمل براى غير خدا بود و آن سجده به امر خدا بود چنانچه توسّل و استشفاء مسلمان ها هم به آن ارواح مقدّسه و قبور منوّره به امر خداوند و