بر فرض ورود چنين حديثى هركس شعورى داشته باشد و قلبش خالى از عناد و جحود باشد مى فهمد از سياق حديث كه مراد نه قبور پيشوايان دين از انبياء و اولياء بلكه علماء و صلحا از مؤمنين باشد بلكه مراد چراغ روشن نمودن بر قبور اهل باطل از آن كسانى كه قبور را سجده گاه و قبله خود قرار مى دهند ، چنانچه در پيش با شواهد آن ذكر شد يا آنچه اهل جهالت و بدعت مى كنند براى بعضى قبور در شب هاى مخصوصه از چراغ و طواف و نوحه ها و نغمه هاى باطل از آنچه علماء اسلام آن را مسلّماً حرام مى دانند و الاّ چراغى را كه براى قبور انبياء و اولياء و شهداء روشن نمايند كه تعظيم شعائر دين و علامت رفعت ايمان و روشن نمودن بقعه هاى مباركه براى زائرين و ذاكرين و قارئين قرآن به واسطه حاجت و ضرورت مثل بعضى اسباب زينت و شوكت در آن قبه هاى منوره براى ابّهت دينيّه و حميّت دنيويّه ، چنانچه در كعبه و مكّه معظّمه بوده و هست چه ضرر دارد و مخالف كدام حكم از احكام الهى است بلكه حسن دارد و لازم است و در مقابل كفّار و معاندين و مردمان ظاهربين لازم شوكت و عظمت دارد .
و روايت شده كه بعض صحابه به عمر گفتند كه بگير اسباب زينت كعبه را و به مصارف قشون مسلمين و تقويت آنها برسان .
پس على عليه السلام فرمود : پيغمبر اموال را تماماً قسمت فرمود بين فقراء و در آن وقت زينت كعبه به حال خود بود و آنها را قسمت نفرمود پس تو مخالفت رويه و وضع رسول خدا ننماى .
پس گفت عمر : اگر تو نبودى يا على هرآينه ما به واسطه بردن زينت كعبه مفتضح و رسوا مى شديم ، و به حال خود گذارد ۱ .