57
التذكرة العظيمیة

و محمّد بن بشير خارجى در مدح زيد اشعار خوبى گفته :

إذا نزل ابن المصطفى بطن تلعة۱
كفى جدبها فاخضرّ بالنبت عودها

وزيد ربيع النّاس في كلّ شتوة
إذا خلّفت أنوائها ورعودها

حمول لأشناق الديات كأنّه
سراج الدجى إذ قارَنَتْهُ سعودها۲

خلاصه معنى آنكه اگر زيد زمين خشك سيل گاهى وارد شود آن زمين را از قدوم خود سبز و خرّم مى كند ، و زيد مانند بهار و بهار اين است كه در آخر سال قحط مردمان انتظار وى مى كشند به آن نحوى كه از ديدن باران مسرور مى شوند از ورود جناب زيد نيز مسرور مى شوند ، و اوست مثل چراغ در تاريكى فتنه ها ، روشنايى مى دهد و اداء ديات و متحمّل صلات مى شود .
و امّا حسن بن زيد ۳ كه او را حسن امير مى ناميدند و او جدّ دوّم حضرت عبدالعظيم است و آن بزرگوار از كبار و مشايخ سادات بنى الحسن مى باشد و از اين جهت زيد مكنّى به ابى الحسن شد و كنيه او ابو محمّد است و لقب او امير از آن جهت كه پنج سال از جانب منصور دوانيقى در مصر و مكّه و مدينه امارت و حكومت داشت ، پس منصور بر وى غضب كرده و آنچه داشت گرفت و در حبس منصور بود تا آنكه منصور وفات كرد . مهدى خليفه او را از حبس برآورد و آنچه منصور گرفته بود به او رد نمود ، و با مهدى به حج رفت ، و زمان سه نفر از خلفاء بنى العبّاس را درك نمود : منصور و مهدى و هادى . بعد از اينكه به

1.در نسخه « فلقة » آمده است.

2.الإرشاد ج۲ ص۲۱ ؛ كشف الغمة ج۱ ص۵۷۷ ؛ بحار الأنوار ج۴۴ ص۱۶۴.

3.شرح حال او را بنگريد در: سرّ السلسلة العلوية ص۲۱ ؛ كفاية الطالب ص۷۰ ؛ الأغاني ج۴ ص۳۷۵ ؛ تاريخ بغداد ج۷ ص۳۰۹.


التذكرة العظيمیة
56

مردم را به رضاء آل محمّد دعوت مى كرد و مردم گمان كردند داعيه امامت دارد . و حضرت صادق عليه السلام در خبرى فرمود :
« ويلٌ لمن سمع واعيته فلم يجبه »۱.يعنى واى بر كسى كه ناله زيد را بشنود و اجابت و يارى او نكند .
خلاصه زيد بن حسن عليه السلام از طبقه دوم تابعين است و با فرقه امويه خلطه و آميزش داشته و توليت صدقات حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم در عهده كفالت او بوده و مدتى حاكم به امر سليمان بن عبدالملك او را عزل نمود .
چنانچه مرحوم مجلسى ـ عليه الرّحمة ـ از بعضى اهل تاريخ نقل نموده : سليمان بن عبدالملك نوشت به حاكم مدينه :
« أمّا بعد ، فإذا جائك كتابي هذا فاعزل زيداً عن صدقات رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلموادفعها إلى فلان ابن فلان رجل من قومه ، وأعنه على ما استعانك عليه ، والسلام » ۲ . خلاصه آنكه چون نامه من به تو رسيد زيد را عزل كن از صدقات و بده آن را به شخص مخصوصى و او را اعانت كن .
پس از وصول نامه ، زيد معزول گرديد ، تا زمان عمر بن عبدالعزيز ، عمر زيدرا نصب نمود و نامه نوشت به حاكم مدينه :
« أمّا بعد ، فإنّ زيد بن الحسن شريف بني هاشم وذو سنّهم فإذا جائك كتابي فاردد إليه صدقات رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم وأعنه على ما استعانك عليه ، والسّلام » ۳ .
حاكم مدينه نيز بر حسب مأموريّت توليت را تفويض داشت .

1.عيون اخبار الرضا عليه السلام ج۱ ص۲۴۸ ؛ بحار الأنوار ج۴۶ ص۱۷۴.

2.بحار الأنوار ج۴۴ ص۱۶۳.

  • نام منبع :
    التذكرة العظيمیة
    سایر پدیدآورندگان :
    هزار، علیرضا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77063
صفحه از 384
پرینت  ارسال به