69
التذكرة العظيمیة

مصر بود صداى گريه و شيون به گوش مى آمد و تأسفى عظيم بر مردم مصر هويدا گرديد.
مرحوم شيخ عبّاس قمى قدس سره ۱ به نقل از تاريخ طبرى ۲ مى نويسد: هنگامى كه نفيسه خاتون رحلت نمود، اسحاق به جعفر الصادق عليه السلام خواست بدن همسرش را از مصر به مدينه آورد و در بقيع به خاك سپارد. مردم نزد امير شهر رفتند تا وى اسحاق را از اين امر باز دارد، امّا اسحاق نپذيرفت. مصريان اموال بسيارى براى او جمع كردند تا از آن انديشه برگردد، اسحاق همچنان قبول ننمود. مردم مصر شب را با اندوه و سختى به روز آوردند و چون بامداد رسيد، خدمت اسحاق جمع شدند و حال او را دگرگون ديدند. سبب را سؤال كردند، گفت: ديشب رسول خدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم كه مرا فرمود: «اموال ايشان را رد كن و سيّده نفيسه را نزد ايشان دفن نما «لاِن الرَّحْمَة تَنزِلُ عَليْهِم بِبَرَكاتها»؛ رحمت خدا به بركت وجود اين خانم بر اهل مصر نازل مى شود». سرانجام سيّده را در مزار «درب السباع» دفن كردند و اسحاق المؤتمن با دو فرزند خود عازم مدينه شد.

نفيسه خاتون و مصر

قدوم سيده نفيسه به مصر در سال يكصد و نود و سوم بوده چون اهل مصر قدوم شريفش را بشنيدند چون نسبت به او عقيدتى خاص داشته اند زن و مرد به استقبالش بيرون شتافته اند و در حضرتش ملازمت داشته اند تا به مصر درآمد و در سراى جمال الدين عبداللّه بن جصاص كه از كبار تجار و مردم صلحاى روزگار بود منزل ساخت و مدتى در آنجا بزيست و مردمان از تمامت آفاق

1.منتهى الآمال، ج ۲، ص ۳۰۰.

2.تاريخ طبرى، ج ۵، ص ۱۷۴؛ رياحين الشريعه، ج ۵، ص ۹۳ .


التذكرة العظيمیة
68

آمد و به خدمت بانو شتافت. مخدّره صفحه اى به دست وى داد كه در آن نوشته شده بود:
ملّكتم فأسرتم، و قدرتم فقهّرتم، و خوّلتم فعسفتم، وردت إليكم الأرزاق فقطعتم، هذا و قد علمت أن سهام الأسحار نافذة غير مخطئة لا سيّما من قلوب أو جعتموها، و أكباد جوّعتموها، و أجساد عريتموها، فحال أن يموت المظلوم و يبقى الظالم، إعلموا ما شئتم فإنّا صابرون، وجوروا فإنا باللّه مستجيرون، و أظلموا فإنّا للّه متظلّمون، و سيعلم الذّين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون، فعدل لوقته.
احمد بن طولون كه اين كاغذ را خواند، استغفار كرد و دست از تعدّى و ظلم خود كشيد و بناى عدل و داد نهاد.
در كتاب رياحين الشريعه نوشته شده كه اين خبر قابل تأمّل است، چون احمد بن طولون در سال 203 قمرى متولّد شد و در سال 270 ه.ق يافت و وفات سيّده نفيسه خاتون در سال 208 ه.ق بود، بنابراين حتما مكالمه نفيسه با غير احمد بن طولون بوده و مورخان اشتباها احمد بن طولون ذكر كرده اند.
نوشته اند كه نفيسه خاتون به دست خود قبرش را حفر كرد و همه روزه در ميان آن مى رفت و نماز مى گزارد و قرائت قرآن مى نمود و شش هزار ختم قرآن در آن به اتمام رساند. در وقت احتضار، كه بعد از هفت سال اقامت در مصر بيمار شد و در بستر مرگ افتاده بود، روزه دار و قرآن قرائت مى كرد و در هنگام سوره مباركه انعام چون به اين آيه شريفه رسيد «لَهُمّ دار السَّلامُ عِنْدَ رَبَّهِمْ»۱ در سنه 208 ه.ق دار دنيا را وداع گفت، و ماتمى بزرگ سر تا سر مصر را فراگرفت و آن روز از ايّام مشهور روزگار شد. از بلاد و نواحى اطراف، مردان و زنان براى تشيع جنازه آن مخدره به مصر مى آمدند و دسته دسته بر وى نماز مى گذاشتند. در آن شب به احترام اين سيّده جليله، شمع ها برافروخته شد و از هر خانه كه در

1.سوره انعام، آيه ۶ .

  • نام منبع :
    التذكرة العظيمیة
    سایر پدیدآورندگان :
    هزار، علیرضا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 76667
صفحه از 384
پرینت  ارسال به