75
التذكرة العظيمیة

بالجمله سيّده را در مزار درب السباع دفن كردند و آن روز از ايام مشهوده روزگار بود از اطراف و بلاد و نواحى مردان بيامدند و بعد از اين كه دفن شده بود دسته دسته بر وى نماز مى گذاشته اند و در آن شب شمع ها برافروخته اند و از هر خانه كه در مصر بود صداى گريه مى شنيدند و تأسفى عظيم به روى پديد گرديد.
جماعتى از اوليا و صلحا قبرش را زيارت مى كردند مثل ذوالنون مصرى و ابى الحسن دينورى و ابوعلى رودبارى و ابوبكر احمد بن نصر دقاق و حمال واسطى و شقران بن عبداللّه مغربى و ادريس بن يحيى خولانى و فضل بن فضاله و قاضى بكار ابن قتيبه و اسماعيل مزنى صاحب شافعى و خلقى كثير ديگر كه در نورالابصار نام برده و آداب و كلمات زيارت سيده نفيسه در نورالابصار مسطور است.
و مقريزى در خطط مصر گويد چند موضع است در مصر كه به اجابت دعا معروف است يكى قبر سيده نفيسه است و اول كسى كه بر قبر سيده نفيسه بناى عمارت نهاد عبداللّه بن سرى بن حكم امير مصر بود و حافظ خليفه در سال پانصد و سى و دوم هجرى به تجديد قبه آن ضريح و به سنگ آراستن محراب فرمان كرد.
گفتنى است كه شعرا در مدح سيده نفيسه اشعار فراوانى سروده اند. ما يكى از اشعار را از كتاب «رياحين الشريعه» ۱ تقديم مى نماييم:

يامَنْ لَهُ في الْكَونَ مِنْ حاجَةٍ
عَلَيْكَ بِالسَّيِّدَةِ الطّاهِرَةِ

نَفيسَةٌ وَالْمُصْطَفى جَدُّها
اَسْرارُها بَيْنَ الْوَرى ظاهِرَة

في الشَّرق و الْغَرْبِ لَهاشُهْرةٌ
اَنْوارُها ساطِعَةٌ باهِرَة

كَمْ مِن كِراماتٍ لَها قَدْ بَدَتْ
وَكَمْ مَقاماتٍ لَها فاخِرَة

يا حَبَّذا سَيِّدَةٌ شَرَفَت
بِها اَراضِي مِصْرُها وَالْقاهِرَة

بِنَفْسِها قَدْ حَضِرَتْ قَبْرُها
حَالُ حَياةٍ يا لَها حافِرَة

تَتْلُوا كِتابَ اللّه في لَحْدِها
وَهِىَ لِمَنْ قَدْ زارَها ناظِرَة

حَجَّتْ ثَلاثينَ عَلى رِجْلها
صائمَةً عَنْ اَكلِها قاصِرَة

يَسْقى بِها الْغَيْثَ اِذامَ الْقُرى
قَدْ اَجْدَبَتْ مِنْ سَجِّهَا سَعْىٌ

إلى دارِبَها غامِرَة
يَرْجُو بِأنْ تَدْعُو لَهُ دَعْوَةٌ

فَيالَها مِنْ دَعْوةٍ وافِرَة
صَلَّتْ عَلَيْهِ بَعْدَ مَوْتٍ وَقَدْ

اَوْصي بِذا فَهِيَ لَهُ شاكِرَة
سُبْحانَ مَنْ اَعْلى لَها قَدْرُها

و امّا شوهر عاليمقدار اسحاق المؤتمن جليل القدر عظيم المنزله شيخ طوسى در رجال خود او را از اصحاب امام صادق شمرده و شيخ مفيد در ارشاد او را از اهل فضل و صلاح و ورع و اجتهاد معرفى كرده و مردم احاديث و آثار از او نقل مى كردند و قائل به امامت برادرش امام موسى بن جعفر بود و طبرسى تقريبا همين قسم او را معرفى كرده و مامقانى او را توثيق كرده و از پدرش نص بر امامت برادرش موسى بن جعفر روايت كرده و در عصر خودش اشبه ناس به رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده چنانچه صاحب عمدة الطالب به آن تصريح كرده.
و هرگاه ابن كاسب از اسحق مؤتمن نقل حديث مى كرد مى گفت حدثنى الثقة الرضا اسحاق بن جعفر و عقب او از فرزندش محمد و حسين و حسن است و به همين اسحاق منتهى مى شود نسب بنى زهره كه خانواده جليلى بودند در حلب و از جمله ايشان است ابوالمكارم بن زهره حمزة ابن على بن زهره حلبى عالم فاضل جليل صاحب تصنيفات كثيره در كلام و امامت و فقه و نحو آن كه از

1.رياحين الشريعه، ج ۵، ص ۹۴ .


التذكرة العظيمیة
74

طمع كرد دختر را برد در مقبره اى كه سيده نفيسه در آنجا مدفون بود در ميان دخمه اى سر آن كودك ببريد و كلاه را برداشت از پى كار خود رفت كسان آن دختر در طلب او برآمدند او را نيافته اند و از هر كس پرسش كردند چيزى به دست نياوردند بالاخره كودكانى كه با او هم بازى بودند مأخوذ داشته اند و آنها را به دار الحكومه برده تهديد كردند تا كودكى كه اين كار كرده بود اقرار كرد و آنها را دلالت بر آن دخمه نمود چون بر سر دخمه رسيدند اطراف او را مسدود يافته اند از كودك پرسش كردند گفت ميان همين دخمه است چون دخمه را شكافته اند دختر را زنده ديدند از او احوال پرسيدند گفت فلان كودك مرا در اينجا بياورد و ذبح كرد و برفت به ناگاه زنى پيدا شد و دست بر گلوى من گذارد خون باز ايستاد و گفت اى دخترك من بيمناك مباش و مرا آب داد پرسيدم تو كيستى گفت من سيده نفيسه ام.
و گويند سيّده نفيسه در خانه اى منزل داشت با دست شريف خود قبرش را در آن خانه بكند و در آن قبر بسيار نماز مى گذاشت و يكصد و نود قرآن در آنجا قرائت كرد. و چنانچه در صدر ترجمه اشاره شد كه شوهرش خواست جنازه سيده نفيسه را جمل به مدينه بنمايد مردم نزد امير بلد فراهم شدند و او را به اسحاق برانگيخته اند تا از آنچه اراده كرده است روى برتابد اسحاق پزيرفتار نشد ايشان اموال بسيار براى او جمع كردند تا بگيرد و از آن انديشه برگردد. همچنان پزيرفتار نگشت مردم آن شهر و ديار آن شب را در مشقتى بزرگ به روز آوردند چون بامداد كردند در خدمت اسحاق فراهم شدند حال او را دگرگون ديدند سبب سؤال كردند گفت ديشب رسول خدا را در خواب ديدم كه مرا فرمود اموال ايشان را به ايشان رد كن و سيده را نزد ايشان دفن كن.

  • نام منبع :
    التذكرة العظيمیة
    سایر پدیدآورندگان :
    هزار، علیرضا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 76559
صفحه از 384
پرینت  ارسال به