نشود ؛ چراكه بهشت طيّب و پاك است و به غير از پاك در آن راه ندارد . بلى ، بعضى از نفوس و قلوب كه چندان كثافت شهوات بدنيّه و چرك تعلّقات دنيويّه به آن رسيده كه يكسره فاسد شده و ديگر قابل تنظيف و تطهير نيست كه در شأن آنها فرموده : « سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ »۱ اين گونه نفوس ، ابد الآباد از رحمت و فيض هاى الهى محروم و از مشاهده نعيم بهشت محجوب و در دركات دوزخ مخلّد مى باشند ، هرچند در دنيا در لباس اسلام زيست نماند .
و بعضى نفوس اگرچه چرك گرفته ولكن به اين حد نرسيده و قابل صفا و تطهير است و چون از براى انهماك در معاصى عرض عريضى است و مجال وسيعى دارد ، لذا از براى اين قسم از نفوس درجات و مراتبى هست بى شمار و هريك به حسب حال خود و به اندازه كثافت محتاجند به تطهير و پاك نمودن تا قابل مقام قرب و استعداد بهشت حاصل نمايند كه تطهير از چرك ظاهرى بدنى به آب است ولكن تطهير از چرك گناه و كثافت باطنى روحى و قلبى به آتش است . « نَارُ اللّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ »۲ يا بايد به آتش دنيا بسوزد يا به آتش عقبى ؛ آتش دنيا آتش جنگ و محاربه با نفس به مخالفت شهوت و غضب و سوزانيدن نفس است در اين آتش كه آن را خاتم انبياء جهاد اكبر فرمود : اگر بنده عاصى به اين آتش دنيوى خود را پاك نمود و چرك خود شست و نفس امّاره را در آن آتش مجاهده سوزانيد و هلاك كرد خود را قابل