«لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ» ۱
مقدمه
اى درون پرور برون آراىوى خردبخش بى خرد بخشاى
در دهان هر زبان كه گردانستاز ثناى تو اندرو جانست
همه ملل و امم، كه در نواحى و اقطار عالم پراكنده اند، هر يك تاريخى مخصوص به خود دارند و مبدأ آن از زمان پادشاهان بزرگ يا پيغامبران عاليقدر مى باشد و چون ميان اقوام و ملل در كيفيت تاريخ اختلاف زيادى است كه با فاصله زمان درازى كه با زمان ما دارند، با مطالب نادرست و افسانه آميخته شده است، لذا قبول آن قصص جز از كتاب معتمد و يا خبرى كه با شرايط ثقه توأم باشد، درست نيست.
يكى از شقوق معارف قرآن مجيد، قصص و تاريخ پيمبران سلف و اسم پيشين مى باشد. پس از پيدايش علم تفسير و توضيح معانى و مطالب قرآن، مفسران با استناد به احاديث و اخبار و روايات منقول از ائمه اطهار عليهم السلام و صحابه، به شرح و بسط بيشتر قصص انبياء پرداخته اند.
در قرن چهارم مفسرين در باب قصص قرآن به تحقيق و مطالعه برخاسته اند. بعضى از مفسران شيوه قدما پيش گرفتند و بر اساس روايات نخستين مفسرين