107
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

ايشان آن علامات باز جاى نهند.
آنگه بيامد و در قبايل قريش ندا كرد و گفت: شرم ندارى ۱ ؟ خداى تعالى شما را اكرام كرد به اين خانه و اين حرم. اكنون علامات و حدود او باطل كردى. نه اكنون شما را ذليل كنند و بربايند؟ همه گفتند: راست مى گويد. بيامدند و آنچه از آن علامات قلع كرده بودند، باز جاى نهادند و استوار كردند. جبرئيل آمد و گفت: يا رسول اللّه ! آنچه از حرم و اَعلام قلع كرده بودند، به دست خود با جايگاه نهادند. پيغمبر گفت: ان شاء اللّه كه راست نهاده باشند. جبرئيل عليه السلامگفت: هيچ كس از ايشان سنگى بر جاى ۲ ننهاد و الا فريشته اى با او همدست بود تا خطا ننهد و به جاى خود ۳ نهد؛ همچنان مى بود تا عام الفتح تميم بنى اسد الخُزاعى مجدّد كرد... . ۴
آنگه با ابراهيم عليه السلام در حق تعالى محاجه كرد. نُمرود بن كَنعان بن سَخاريب بن كوس [خ ل: كوش] بن سام بن نوح بود. او اول كسى بود كه تاج بر سر نهاد و در زمين جبارى كرد و دعوى كرد كه خداست. ۵
مجاهد گفت: دو مؤمن و دو كافر پادشاهى همه زمين بيافتند: اما دو مؤمن يكى سليمان بود و يكى ذوالقرنين، و اما دو كافر، نُمرود بود و بُختُ نَصَّر.
مقاتل گفت: چون ابراهيم عليه السلام بتان را بشكست نمرود او را باز داشت. آنگه بدر آورد او را تا به آتش اندازد. او را گفت: اين خداى كه تو ما را ۶ به عبادت او مى خوانى كيست؟ ابراهيم گفت: «رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ»۷ . و ديگر مفسران گفتند: اين مناظره پس از آن كردند كه او را به آتش انداختند. زيد بن اسلم گفت: اول جبارى كه بود بر زمين نمرود بن كنعان بود. مردمان از اقصاى عالم مى آمدند و طعام مى بردند از

1.نسخه ح: نداريد.

2.نسخه ح: بر جايى نهادند.

3.نسخه ح: نهند.

4.روض الجنان، ج ۲، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۰.

5.همان، ج ۴، ص ۳.

6.نسخه ح: با عبادت.

7.بقره (۲): آيه ۲۵۸.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
106

او، اين زايل نشود تا كوهها زايل شود و بركت كردم اهل شهر را در آب در شير.
و بعضى دگر گفتند: حلال بود پيش از ابراهيم عليه السلام و اما به دعاى ابراهيم حرام شد و استدلال كردند به خبرى كه روايت كردند از ابوهريره كه رسول عليه السلام گفت: ابراهيم بنده خدا بود و خليل او بود و او مكه به حرام كرد و من بنده خداام و رسول خداام من مدينه را حرام كردم از ميان اين دو كوه. درختش نبرند و صيدش را نرنجانند و در او سلاح برنگيرند و گياهش ندروند الاّ براى علف شتر.
ابراهيم عليه السلام در خواست از خداى تعالى تا آن را ادامت كند و پيوسته بدارد و ممكن بود كه حرام بود به اين معنى كه گفتيم و ليكن از روى حكم شرع كه محرم شد به دعاى ابراهيم عليه السلام محرم شد.

حسن بن القاسم روايت كند از بعضى اهل علم كه چون آدم عليه السلام به زمين آمد، ايمن نبود از شيطان و مكر او. پناه با خداى داد (عزوجل). خداى تعالى جماعتى فريشتگان بفرستاد تا گرد مكه در آمدند از چهار جانب حق تعالى؛ چندان كه فريشتگان ايستاده ۱ بودند، حرم كرد.
و در خبر هست كه ابراهيم عليه السلام بناى خانه تمام كرد. جبرئيل عليه السلام آمد و ابراهيم را مناسك حج و معالم و اركان حج باز آموخت و او را حدود حرم باز نمود و هر كجا در عهد آدم فريشته اى ايستاده ۲ بود. فرمود تا علامتى بنهاد و سنگى نصب كرد ۳ و به خاك استوار كرد به پيرامن او.
و اول كس كه حدود حرم پيدا كرد، ابراهيم بود عليه السلام. پس همچنان بود تا به روزگار قُصَىّ او تجديد كرد. همچنان بود تا قريش در بعضى غزوات بعضى از آن علامات بيفكندند. رسول را عليه السلام سخت آمد. جبرئيل عليه السلام آمد و گفت: دل مشغول مدار كه هم

1.نسخه ح: استاده بودند.

2.نسخه ح: استاده.

3.نسخه ح: و خاك استوار كرد.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138008
صفحه از 592
پرینت  ارسال به