123
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

اسماعيل ذبيح

اما قصه ذبح بر اختلاف روايات در آن كه ذبيح كدام بود آن است كه چون خداى تعالى ابراهيم را فرزندى داد كه به دعا خواسته بود. چون مُترعرع شد و بباليد و به آنجا رسيد كه خداى تعالى گفت: «فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ»۱ . و چشم ابراهيم بر او افتاد و ابراهيم او را به غايت دوست داشت. خداى تعالى خواست تا امتحان كند هر دو را. ابراهيم را به تسليم فرزند و فرزند را به تسليم جان. در خواب به ابراهيم بنمود كه اين فرزند را قربان كن، چنان كه گفت: «إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» . چون اين معنى يك دو شب در خواب ديد، پسر را گفت: «يا بُنَىَّ» من در خواب چنان ديدم كه تو را مى كشتم. «فَانْظُرْ ما ذا تَرى» . بنگر تا چه رأى بينى؟ اهل اشارت گفتند: چون ابراهيم عليه السلامگفت: «إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» پسر او را گفت: يا پدر! تو دعوى دوستى او مى كنى؛ آنگه بخسبى؛ لا جرم به اين تازيانه ات ادب كنند. تو مرا پدر، نه چون هر پدرى و من تو را پسر نه چون هر پسرى، اگر جان داشتمى از عرش تا ثراى همه در فرمان تو قربان كردُمى بى نظرى. مرا گويى: «فَانْظُر ماذا تَرَى» . اى از همه پدران بهتر و برتر! من تو را از همه فرزندان فروتر و كهتر. اين جواب تو امرى است از خداى اكبر؛ در اين باب مرا نيست هيچ توقف و نظر: «اِفْعَلْ ما تُؤمَر» . فرزند تن بداد و دل بنهاد و گفت: اى پدر! آنچه تو را فرموده اند، ببايد كردن كه ان شاءاللّه مرا از جمله صابران يابى.

1.صافّات (۳۷): آيه ۱۰۲.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
122

انگشتان باز كرد، آنگه ايشان را بخواند، آن اجزاى پراكنده مختلط، ايشان ازين كوه به آن كوه و از آن كوه به اين كوه مى شد تا ملتئم شد و خداى تعالى حيات در ايشان آفريد و ايشان به تاختن پيش ابراهيم آمدند. ابراهيم عليه السلام [سرِ] هر يكى بر سر [تن] او نهاد و ايشان بپريدند.
و در خبر است كه ابراهيم عليه السلام امتحان را، سر مرغى ديگر به تن ديگر مرغ مى نهاد، تن از آن دور مى شد و التيام نمى گرفت تا آنگه كه سر او بر تن او نهادى، آنگه التيام گرفتى. ۱
پسران ابراهيم، و آن هشت پسر بودند. اسماعيل و مادرش هاجر بود، و اسحاق و مادرش ساره بود، و مَدين و مَداين و يَقشان و زمْران و يَشبق و سُتوح، و مادر اينان جمله قطورا بنت يقطن الكنعانيه بود. ابراهيم او را از پس ساره به زنى كرد و مهين فرزندان او اسماعيل بود و آنگاه اسحاق و آنگاه اينان بودند. ۲

1.روض الجنان، ج ۴، ص ۳۷.

2.همان، ج ۲، ص ۱۷۸.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137452
صفحه از 592
پرینت  ارسال به