پيش از آنكه به وصف اجمالى هر يك از نسخ خطى و عكسى كه مجموعه حاضر از روى آنها تنظيم و تأليف شده بپردازد، كلمتى چند در باب شيوه خاص انشايى ابوالفتوح مى آورد و سپس نسخه هايى مخلوط را معرفى مى كند.
شيوه خاص انشايى ابوالفتوح در قصص
دو قرن پنجم و ششم هجرى را بايد دوره كامل ادبيات فارسى دانست. نويسندگان در اين دو قرن درباره موضوعات گوناگون و متعدد، كه در زمينه هاى مختلف علمى و ادبى و دينى و تاريخى و شرح احوال و تصوف، آثارى ارزنده به وجود آورده اند توانسته اند استادانه از عهده تأليف و تصنيف بر آيند و با پختگى كامل كتابهايى نفيس عرضه دارند. ميزان اطلاع نويسندگان و توسعه روز افزون آن در اين ايام كاملاً به چشم مى آيد و ابوالفتوح خود يكى از آن نويسندگانى است كه با وسعت اطلاع و احاطه بر جميع معارف اسلامى توانسته است تصنيف جامعى فراهم آورد.
ابوالفتوح معاصر با عهد و زمانى است كه نويسندگان در اظهار فضل و ارائه معلومات خويش دست به كار تكلّفات صورى و استفاده از لغات تازى و صنايع لفظى و مانند آن بوده اند. اما وى در نهايت سادگى و روانى، كلام خدا را به شيوايى و فصاحت و اصالت در نثر كهنه پارسى و جزالت خاص آن ترجمه و تفسير كرده است. آن چنان كه از واژه هاى پارسى سره و خصوصيات دستورى قرن سوم و چهارم بى بهره نمانده و در اين راه از دو تن از نويسندگان همزمان خويش، يعنى ابوالمعالى مترجم كليله و دمنه بهرامشاهى و نظامى عروضى صاحب چهار مقاله، در تأثّر از لغات و تركيبات و قواعد زبان تازى و تأثير آن در نثر تفسير خود به دور مانده است؛ تا آنجا كه از بسيارى جهات تفسير وى لطافت و سادگى و روانى و زيبايى زبان كهنه فارسى را حفظ نموده و آن چنان كه از دو اثر اخير الذكر به صنايع لفظى و تركيبات و لغات عربى آميخته شده اند، تفسير شيخ جز از طريق سادگى و بى پيرايگى قدم بر نداشته و پايه شيرين سخن فارسى را همچنان كه بوده، نگه