ارتكاب كنم. من نمى خواهم، الاّ خير و صلاح تا توانم يعنى هميشه تا زنده باشم، و اين بر سبيل تمدّح مى گويد، و پيغمبران را خود اين لايق باشد و توفيق من نيست، الاّ به خداى و توفيق هر آن لطفى باشد كه مكلف عند آن اختيار طاعت كند. بر او توكل و اعتماد كردم و با درگاه او گريختم و رجوع با او كردم.
گفت: عداوت من با شما و مباعدت من از شما براى كفرتان و عداوت شما با من از آنجا كه من شما را دعوت مى كنم با خداى تعالى و منع مى كنم از تطفيف و تبخيس، شما را بر آن ندارد كه به شما عذابى مانند آنكه به قوم نوح رسيد از طوفان، و به قوم هود از باد، و به قوم صالح از صيحه. و قوم لوط از شما دور نه اند؛ يعنى بس عهدى نيست كه قوم لوط هلاك شدند و شما ديار ايشان مى بينيد و بر آن مى گذرد.
آنگه بر سبيل وعظ و نصيحت گفت ايشان را كه استغفار كنيد و آمرزش خواهيد از خداى خود و توبه كنيد با او و يا در او گريزيد كه خداى من بخشاينده است و دوست دارد مطيعان را.
ايشان جواب دادند كه اى شعيب! ما ندانيم بسيارى از آنچه تو مى گويى ـ و اين عبارتى است از قطع سخن كسى و قطع طمع او از آنكه شنونده قبول قول او خواهد كرد و ما تو را در ميان خود ضعيف و بى يار مى بينيم ـ اگر نه قوم تواندى كه خويشان توأند و ما را از ايشان شرم مى آيد، تو را رجم كردمانى و سنگسار، و تو بر ما بس عزيز نه اى.
او جواب داد، گفت: اى قوم! رهط و قبيله من بر شما عزيزتراند از خداى (عزوجل) و شما خداى را با پس پشت انداخته ايد كه خداى من با آنچه شما مى كنيد، عالم است.
آنگه گفت: اى قوم! آنچه توانيد و در مقدور و امكان شما است، بكنيد كه من نيز بكنم آنچه توانم كرد. آنگه بدانيد پس از اين، آن را كه عذاب به او فرود آيد، عذابى