225
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

اسرائيلى به موسى نگريد، او را خشمناك ديد بر صورت ديرينه، [اسرائيلى] گمان برد از بُعد فهم و قلّت عقل كه، موسى آهنگ او دارد براى آنكه او را ملامت كرد به اول و زخم ديرينه ديده بود شتاب كرد و پيش از آنكه موسى دست به قبطى كند و او را دور كند، روى در موسى نهاد و گفت: يا موسى! مى خواهى تا مرا بكشى؛ چنان كه ديروز مردى را كشتى. تو نمى خواهى، الاّ آنكه جبّارى و قتّالى باشى در زمين به ناحق و نمى خواهى از مصلحان باشى.
چون اسرائيلى اين بگفت، موسى باز ماند و دست كوتاه كرد و انكار نكرد بر اسرائيلى در آنچه گفت و او را تكذيب نكرد و برفت ايشان را رها كرد و قبطى چون اين سخن بشنيد و اين حال بديد، بدانست كه آن مرد را موسى كشته است. قبطى بيامد و فرعون را خبر داد.
فرعون كسان فرستاد تا موسى را بگيرند. ايشان بيامدند. از [جمله] شيعه موسى خبر يافت، شتاب كرد و بدويد، موسى را خبر كرد. گفت: يا موسى! قوم مشورت مى كنند با يكديگر در كشتن تو، تو را بخواهند كشتن. برو كه من تو را نصيحت مى كنم.
آنگه در مشاوره به كار داشتند. موسى عليه السلام از آن مدينه بيرون رفت ترسناك، مترقب و منتظر آنان را كه در طلب او بودند پس و پيش نگران و پناه با خداى داد و گفت: بار خدايا! مرا از اين ظالمان برهان.
آنگه روى به جانب مدين نهاد تا از مملكت فرعون بيرون شود. چون روى نهاد به جانب مدين [و] راه را نمى دانست استهداى به خداى كرد و از او طلب هدايت كرد. گفت: همانا خداى من مرا راه راست نمايد. ۱

1.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۵.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
224

كردم بر خود به اينكه كردم؛ ۱ بيامرز مرا! خداى تعالى بيامرزيد او را و او غفور و رحيم است و آن حال كس ندانست، جز كه مرد را مفقود يافتند و گفتند مرد را كشته ديدند و ندانستند كه او را كه كشته است.
گفت: بار خدايا! به اين نعمت كه كردى بر من، عهد كردم كه نيز يار مرد گناهكار نباشم. ۲
او در روز در آمد، يعنى موسى در آن شهر، خائف و انديشناك از آنكه آن خبر آشكار شود و او را بگيرند به قصاص قبطى باز كشند. برفت و توقع اخبار مى كرد و تجسس احوال كه نگاه كرد همان مرد ديرينه را ديد كه از او نصرت خواسته بود بر قبطى دگر باره فرياد بر مى داشت.
چون قبطيان از سراهاى بيرون آمدند، مردى را ديدند كشته از معروفان ايشان. به فرياد پيش فرعون رفتند و گفتند اسرائيليان مردى را از [آنِ] ما كشتند.
فرعون گفت: دانيد تا او را كه كشته است؟ گفتند: نه. گفت: بى حجت و بيّنت بى گناهى را نتوان كشتن. برويد و تفحص كنيد و قاتل را به دست آريد تا قصاص كنيم. ايشان بيامدند و تفحص كردند به هيچ حال حاضر [ظاهر] نمى شد. به ميان باز آمدند. همان اسرائيلى كه ديروز موسى براى او ،قبطى را كشته بود، يكى از قبطيان در آويخته تا او را كارى فرمايد. موسى از دور مى آمد خائف و مترقب. اين مرد اسرائيلى از او فرياد خواست. موسى از حادثه ديرينه دلتنگ بود و خائف، گفت: تو جاهل مردى و خام طمع در آنچه مى پندارى كه من هر روز براى تو با كسى خصومت خواهم كردن و اين حال از تو و بله تو ظاهر است.
آنگه روى به ايشان نهاد؛ براى آنكه تا اسرائيلى را از دست قبطى برهاند.

1.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۱۱۰.

2.همان.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 135821
صفحه از 592
پرینت  ارسال به