233
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

عكرمه و مجاهد گفتند: براى آن گفت موسى را كه نعلين بكن كه آن جاى مبارك به قدم تو رسد؛ براى آنكه زمين را دوبار پاك بكرده بودند. و بعضى دگر گفتند: براى آنكه حُفْوه و برهنه پاى از امارات تواضع است، چون آن جايگاه را به حرمت مسجد و كعبه كرد، گفت: اينجا آن كن كه به مسجد كنند.
و اهل اشارت گفتند: نعل، كنايت است از اهل يعنى فارغ كن از شغل اهل و وَلَد. ۱
من تو را برگزيدم، گوش به وحى ما دار.
وحى اين بود كه خداوند تعالى در آن درخت آفريد از كلام خود اين كلمات كه «اِنّى اَنَا اللّه »۲ و منم كه خدايم و جز من خداى نيست. مرا پرست و با من در عبادت انباز مگير و نماز به پاى دار براى ذكر تسبيح من. ۳ كه قيامت لا محال آمد نيست. نزديك آن است كه پنهان كنم آن را. ۴
من قيامت و وقت ظهور آن پوشيده كرده ام تا جزاى هر نفس به آنچه كرده باشند، بر وفق عمل او باشد نبايد تا تو را منع كند. آن كس كه ايمان ندارد به آن، يعنى نبايد كه كافران تو را باز دارند از ايمان به قيامت و بيان آن كردن و اعمالى كه تو را در قيامت سود دارد، و آنان كه ايشان از پى هواى نفس شوند و تابع شهوات باشند، پس هلاك شوند.
چيست آنكه به دست راست تو است اى موسى؟ موسى گفت: اين عصا و چوبِ سفرِ من است. گفت: چه كنى آن را؟ گفت: بر آن تكيه كنم در وقت رفتن و در وقت استراحت و در وقت آنكه به جويى بجهم و برگ از درخت فرو كوبم براى گوسفند، مرا در اين حاجتهاى دگر باشد.

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۳۲.

2.سوره طه (۲۰): آيه ۱۴.

3.روض الجنان،ج ۱۳، ص ۱۳۴.

4.همان، ص ۱۳۵.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
232

خلع نعلين در وادى مقدس

وهب منبه گفت: اين آنگه بود (اذ رأى ناراً) كه موسى عليه السلام دختر شعيب را با خود گرفت و مدتى مقام كرد. آنگه از شعيب دستورى خواست تا بيايد مادر را بيند. شعيب دستورى داد او را و او برخاست و زن را برگرفت و او بار داشت در بعضى راه و او از راه عدول كرده بود در شبى تاريك از شبهاى زمستان و شبى بود سرد و باران و رعد و برق و شب آدينه بود. زن را درد زادن پديد آمد. موسى سنگ و آهن برداشت، چندان كه سنگ بر آهن زد، آتش از آن فرو نيامد. موسى عليه السلامبه خشم شد و آهن و سنگ از دست بينداخت. سنگ و آهن به آواز آمدند كه يا موسى! ما بازداشتگان تو نه ايم، ما جز به فرمان خداى برون نياييم. امشب هر آتش كه در عالم است، بنشاندند. موسى متحيّر فرو ماند. نگاه كرد از دست چپ راه آتش ديد از دور. اهل و قوم خود را گفت: بر اين جاى باشيد كه من آتش ديدم؛ باشد كه من پاره اى آتش به شما آرم و يا بر آتشى راه يابم، يا كسى را يابم كه مرا به آتش راه نمايد.
چون بر اثر آتش بيامد، درختى ديد از پايان تا سر سبز، از او آتشى افروخته و تسبيح فرشتگان شنيد و نورى عظيم ديد. بترسيد و به تعجب فرو ماند. خداى تعالى سكينه بر او افكند و او را بر جاى بداشت. از آن درخت ندا آمد: يا موسى! من خداى توأم. نعلين از پاى بينداز.
عبداللّه عباس گفت: در حديثى مرفوع كه سبب آنكه او را گفتند «نعلين بكن» آن بود كه نعلين او از پوست مردارى بود.
ابوالاَحوَص گفت: عبداللّه مسعود به سراى ابوموسى اشعرى حاضر آمد، وقت نماز در آمد. ابوموسى، عبداللّه را گفت تَقَدَّمْ فَصَلِّ پيش رو و نماز كن. عبداللّه گفت: يه سراى تو، تو را پيش بايد رفت و نعلين بكند. عبداللّه مسعود گفت او را: [تو] به وادى مقدسى كه نعلين بكندى؟ يعنى خلع نعلين موسى را گفتند كه به وادى مقدس بود.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 135632
صفحه از 592
پرینت  ارسال به