عكرمه و مجاهد گفتند: براى آن گفت موسى را كه نعلين بكن كه آن جاى مبارك به قدم تو رسد؛ براى آنكه زمين را دوبار پاك بكرده بودند. و بعضى دگر گفتند: براى آنكه حُفْوه و برهنه پاى از امارات تواضع است، چون آن جايگاه را به حرمت مسجد و كعبه كرد، گفت: اينجا آن كن كه به مسجد كنند.
و اهل اشارت گفتند: نعل، كنايت است از اهل يعنى فارغ كن از شغل اهل و وَلَد. ۱
من تو را برگزيدم، گوش به وحى ما دار.
وحى اين بود كه خداوند تعالى در آن درخت آفريد از كلام خود اين كلمات كه «اِنّى اَنَا اللّه »۲ و منم كه خدايم و جز من خداى نيست. مرا پرست و با من در عبادت انباز مگير و نماز به پاى دار براى ذكر تسبيح من. ۳ كه قيامت لا محال آمد نيست. نزديك آن است كه پنهان كنم آن را. ۴
من قيامت و وقت ظهور آن پوشيده كرده ام تا جزاى هر نفس به آنچه كرده باشند، بر وفق عمل او باشد نبايد تا تو را منع كند. آن كس كه ايمان ندارد به آن، يعنى نبايد كه كافران تو را باز دارند از ايمان به قيامت و بيان آن كردن و اعمالى كه تو را در قيامت سود دارد، و آنان كه ايشان از پى هواى نفس شوند و تابع شهوات باشند، پس هلاك شوند.
چيست آنكه به دست راست تو است اى موسى؟ موسى گفت: اين عصا و چوبِ سفرِ من است. گفت: چه كنى آن را؟ گفت: بر آن تكيه كنم در وقت رفتن و در وقت استراحت و در وقت آنكه به جويى بجهم و برگ از درخت فرو كوبم براى گوسفند، مرا در اين حاجتهاى دگر باشد.