ابن جريج گفت: خداى تعالى وحى كرد به موسى كه بنى اسرائيل را بفرماى تا هر چهار خانه به يك خانه شوند و در هر سراى كه ايشان باشند، بره اى بكشند و درِ سراى به خون او آلوده كنند كه من فرشتگان را خواهم فرستاد تا كودكان آل فرعون را هلاك كنند و علامت ايشان آن است كه در سراى نشوند كه بر در آن سراى اثر خون بود.
آنگه بفرماى تا آرد بسريشند و همچنين فطير پزند تا زود باشد، آنگه تو با بنى اسرائيل برو تا به كنار دريا تا من بفرمايم كه چه بايد كرد. موسى عليه السلام همچنين كرد. چون در روز آمدند، فرعون گفت بنگر تا موسى چون كرد مالهاى ما بستدند و فرزندان ما را بكشتند. آنگه بفرمود تا سرير او را از شهر بيرون بردند و بر اثر ايشان لشكر كشى كرد هزار هزار و پانصد هزار پادشاه [مصوّر] را كه در دست و رنجن زرين داشتند [و] با هر پادشاهى هزار مرد بودند. آنگه فرعون فرمود تا در شهرها ندا كردند و لشكر را جمع كردند و گفتند: اين گروهى اندك و ايشان ما را به خشم آورده اند به مخالفت ما در دين و بالهاى ما كه برده اند و فرزندان ما را كه بكشتند و بى دستورى ما از شهر ما برفتند. ۱
***
خداى تعالى آنگه گفت: تو و برادرت بروى به آياتى و سستى مكن در ذكر و ياد كردن من. به نزديك فرعون شويد كه او طاغى و ياغى شده است. او را نرم سخن گوييد تا باشد كه او تذكر و انديشه كند يا ترسد.
اهل اشارت گفتند: با او سخن لطيف گوى كه او بر تو حق تربيت دارد و تو را پدرى كرده است، حق خدمت دارد بر تو. گفتند خداى تعالى او را گفت: فرعون را بر ايمان وعده دهى به برنايى كه با آن پيرى نباشد و بقاى ملك براى او تا به مردن و