243
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

را گفت: خداى شما كيست اى موسى؟ اين خطاب با موسى كرد؛ براى آنكه با او استنباط داشت. موسى گفت: خداى ما آن است كه هر چيزى بداد خلقش را. ۱
آنگه هدايت داد ايشان را از بيان و الطاف و تسهيل و تيسير.
فرعون موسى را گفت: حال آن اُمّتان گذشته چيست؟ و اين آنگه گفت كه موسى گفت «يا قوم اِنّى اَخافُ عَلَيْكُم مِثلَ يَومِ الاَحزابِ مِثل دَأبِ قَومِ نوحٍ و عادٍ و ثَمودَ و الَّذين مِن بَعْدِهِم» . ۲ گفت: حال اينان كه گفتى چيست اكنون؟ او گفت: علم به احوال ايشان به نزديك خداست، خطا نكند آن را و اين بر او فرو نشود و فراموش نكند و عالم الذّات است و همه معلومات معلومِ اوست. او آن خداست كه زمين به گهواره شما كرد تا در او بياراميد و در او بگرديد و آرامگاه شما باشد و براى شما در او راهها پيدا كرد تا در او مى رويد به سفرها و مقاصد و حوائج خود مى جوييد و براى شما آبى از آسمان فرو فرستاد يعنى باران. آنگه از مغايبه با خبر دادن آمد از خود بر سبيل تعظيم. پس بيرون آورديم به آن جفت هايى را از روييدنى مختلف به جنس و رنگ و شكل و طعم و طبع و بوى و بهرى و سبز و بهرى سرخ و بهرى زرد و بهرى شور و بهرى نافع و بهرى كبود و بهرى لعلى و بهرى سفيد و بهرى سياه و بهرى گرم و بهرى سرد و بهرى خشك و بهرى تر و بهرى تلخ و بهرى شيرين و بهرى با مضرّت و بهرى گوارنده و بهرى گزاينده و بهرى زهر و بهرى ترياق و بهرى درد، بهرى دوا تا بدانى كه به طبع نيست و به دهر نيست و به هوا نيست و به ستاره نيست. جز فعل قادر حكيمِ مريد نيست كه به حسب مصلحت چنان كه خواست و مصلحت شناخت بيافريد و بيرون آورد تا تو به فصل ربيع بروى و در او نگاه كنى، راحت چشمت باشد و نُزهَتِ دلت و زيادت يقينت و ره نماينده ات به خالقى و مدبرى و گفتيم ايشان را كه بخوريد، بچرانيد در او چهارپايانتان را، چو اين نباتها بعضى طعمه شماست و بهرى

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۵۳.

2.مؤمن (۴۰): آيات ۳۰ ـ ۳۱.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
242

لذت طعام و شراب و نكاح بر او بماند تا به مردن.
مفسران گفتند: هارون در اين وقت به مصر بود و موسى به مدين. چون او بيامد و در راه نبوت دادند او را، موسى از خدا درخواست كه او را يار من كن در نبوت تا به يك جاى برويم.
خداى تعالى او را اجابت كرد و وحى كرد به هارون كه برادرت به پيغمبرى مى آيد به فرعون و من تو را يار او كردم در نبوت. شما هر دو از قِبَل من فرستاده ايد به او تا او را دعوت كنيد و موسى در راه است، تو را به استقبال او ببايد رفتن. هارون عليه السلاميك مرحله به استقبال او رفت و يكديگر را از احوال خود خبر دادند. ۱
موسى و هارون گفتند: بار خداوند ما! ما ترسيم كه بر ما تعجيل عقوبت كند و ما را بفرمايد كشتن؛ چون او پادشاهى ظالم است. خداى تعالى ايشان را گفت: مترسيد كه من با شمايم، سخن شما مى شنوم و مكان شما مى بينم و گفتند: شنوم آنچه شما گوييد و بينم آنچه شما كنيد و گفتند: شما به چشم و علم منيد. من از شما غافل نه ام و شما را ضايع نگذارم تا او بر شما سطوت كند. به او شويد و بگوييد كه ما دو پيغمبريم از خدا؛ براى آن آمده ايم تا دست از بنى اسرائيل بدارى و ايشان را با ما گسيل كنى و نيز عذاب نكنى ايشان را بر آن جمله كه مى كردى از بار و بيگار و كارهاى گران و استعباد و بنده گرفتن، و ما آماده ايم و از خداى تو آيتى و بَيِّنيتى و حجتى آورده ايم، نه آن است كه دعوى مى كنم بى برهان و به ختم سخن بگوى. سلام بر آن باد كه پس رو راه راست باشد! به ما وحى كرده اند كه عذاب بر آن كس خواهد بود كه او خداى را و پيغمبر را به دروغ دارد و پشت بر ايشان كند؛ يعنى فرمان ايشان رها كند.
ايشان به نزديك فرعون آمدند و رسالت و پيغام خداى بگزاردند. فرعون ايشان

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۵۲.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137825
صفحه از 592
پرینت  ارسال به