245
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

رسن داشتند.
موسى عليه السلام چون چنان ديد گفت ايشان را: واى بر شما! بر خدا دروغ فرا مبافيد. بيخ شما بركند و شما را مستأصل كند و خائب و نوميد بود آن كس كه او دروغ گويد.
منازعت كردند در آن كار كه ميان ايشان بود (ساحران) و راز گفتن گرفتند با يكديگر پنهان. ۱
مى خواهند تا شما را از زمين مصر بيرون كنند به سحرشان و مرا به اين دوگانه موسى و هارون اند. و راه طريقت نكوتر شما را ببرند. ۲
گرد آريد و جمع كنى كيدتان و هيچ رها مكنيد. و مراد به كيد، سحر و حيلت ايشان است. پس بياييد به يك صف؛ يعنى يك دست و يك زبان و ظفر آن را باشد امروز كه غالب شود. گفتند سحره و جادوان: اول تو عصاى خود بيندازى يا ما اول بيندازيم؟ گفتند: براى آنكه اين پايه ادب نگاه داشتند در استيذان موسى، خداى تعالى ايشان را توفيق هدايت داد.
موسى عليه السلام گفت: شما بيندازيد. پس نگاه كردى، آن چوبها و رسنها چنان مى نمود كه پنداشتى كه از سحر ايشان بخواهد رفتن.
موسى از آن در دل خود ترسى يافت ترس موسى، نه از آن بود كه در بطلان آن شاكّ بود؛ از آن بود كه نبايد كه جاهلان كه امعان نظر كرده باشند، گمان برند كه آنچه ايشان كردند جنس آن است كه موسى كرد و فرق ندانند كرد ميان شبهت و حجّت از آنكه نظر نكنند.
ما موسى را از اين معنى ايمن كرديم و گفتيم مترس كه عالى تر و غالب تر تو خواهى بود؛ آنچه در دست دارى بينداز تا فرو برد هر چه ايشان كرده باشند.
خداى تعالى وحى كرد به موسى كه چون ايشان چوبها و رسنهاى خود را

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۰.

2.همان، ص ۱۶۲.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
244

طعمه چهارپايان شماست. چو آن چهار پايان را هم براى شما مى پرورم تا بهرى مأكول شما باشد و بهرى را شيرش مشروب شما باشد، بعضى مركوب شما باشد، تا متاع باشد شما را و چهار پايان شما را. آنچه طعمه توست مى خور و آنچه خورد تو را نشايد، به چهارپايانت مى ده. در اينكه برفت و شرح داده شد، آياتى و دلالتى هست خداوندان عقلها را.
و گفت: از جمله منافع زمين آن است كه شما را از او آفريدم؛ يعنى پدر شما آدم را گفتند نيز نفس شما را به آن معنى كه نطفه از طعامها پديد آيد و انواع طعام از زمين آفريد. به ابتدائت از او آفريديم و با تنها مراجعت با او باشد و شما را از آنجا بيرون آريم. ۱
آنگه گفت: به درستى و راستى كه ما با فرعون نموديم آيات و دلالات ما جمله آنچه موسى را داديم. به دروغ داشت و ابا كرد و سرباز زد و امتناع كرد از قبول حق.
فرعون گفت: اى موسى! براى آن آمده اى به ما تا ما را به جادويى از زمين ما كه شهر مصر است بيرون كنى؟ ما به تو آريم سحرى و جادويى مانند اين كه تو آورده اى از ميان [ما] موعدى كن كه آن موعدى را خلاف نكنيم، نه ما و نه تو. جز اين جايگاه كه ما در اوييم اين ساعت. موسى عليه السلام گفت: موعد شما روز زينت است. در او خلاف كردند. مقاتل و كلبى گفتند: روز عيدى بود ايشان را معروف. سعيد المسيّب گفت: روز بازارى بود ايشان را كه خويشتن را بياراستندى و به آن بازار شدندى. بعضى دگر گفتندى: روز نوروز بود.
فرعون از مناظره موسى اعراض كرد با طلب سحر و سحره و كيد خود جمع كرد. آنگه به موعدگاه آمد. عبداللّه عباس گفت: هفتاد و دو مرد ساحر بودند. با هر يكى از ايشان چوبى و رسنى بود و گفتند چهار صد مرد بودند، هر يكى خروارى چوب و

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۷.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137811
صفحه از 592
پرینت  ارسال به