247
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

سنگى بياوردند. او سر سوى آسمان كرد، خداى تعالى جاى او در بهشت به او نمود. او جان بداد و سنگ بر او زدند و او جسد بلا روح بود و خداى (جل جلاله) بهتر است و باقى تر، و ما اختيار بهتر كرديم بر بتر، و باقى بر فانى. ۱
كار چنين افتاد كه هر كه او با پيش خداى شود گناهكار، او را دوزخ بود و نصيب او دوزخ بود؛ نبميرد در آنجا تا باز رهد و زنده نباشد زندگانى كه او را در آن راحتى بود و خيرى [و راحتى باشد]؛ بل زندگانى بُوَد كه مرگ از آن به باشد.
هر كه با پيش خداى مى شود مؤمن و عمل صالح كرده باشد، ايشان را درجات بلند باشد؛ و مراد به درجات، امّا منازل و غُرف باشد و اِمّا قدر و منزلت به حسب استحقاق.
جنات بدل درجات است، آن درجات چه باشد؟ بهشتها[ى] مقام كه در زير درختان آن جويها روان باشد و آن جزاى پاداش آن بود كه او مُتَزكّى باشد. و تَزَكّى تَكَلّف زكى باشد و تكلّف براى آن گفت كه اگر به طبع بودى، بر او ثواب نبودى و آنچه تكليف متناول باشد، آن را تحمل مشقت آن به تكليف توان كرد.
ما وحى كرديم به موسى كه بندگان مرا در شب از مصر ببر، يعنى بنى اسرائيل را، و براى ايشان در دريا راهى خشك بزن كه در او آب و گل نباشد تا ايشان در او بروند. در آن راه نترسى از دريافت فرعون شما را، و از غرق نترسيد.
فرعون لشكر از قفاى ايشان ببرد و آنگه بود كه وقت هلاك فرعون بود و نجات بنى اسرائيل. خداى تعالى فرمود: حَليهاى بَرِ ايشان به عاريت بخواهيد و در شب برويد. هم چنين كردند و بنى اسرائيل هفتاد هزار مرد بودند. فرعون بفرمود تا لشكر جمع شدند با ششصد هزار [سيصد هزارشان] مرد، بر اثر ايشان برفت به كنار دريا. به ايشان رسيد. ايشان از پيش نگاه كردند، دريا ديدند و از پس دشمن، موسى را

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۷.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
246

بينداختند، تو نيز عصا بينداز. او عصا بينداخت، اژدها شد. به يك ساعت آن چهار صد خروار چوب و رسن مار پيكر ساخته مجوّف مُزَبَّق فرو برد.
فلاح و ظفر نيابند ساحران به هر راه كه آيند، يعنى به هر خير كه كنند.
ساحران را به روى در آوردند به سجده، چون معجزه موسى بديدند و ايشان ساحر بودند و تعاطى سحر كرده ساليان بسيار، به اول نظر بدانستند كه آن نه از جنس سحر است. چو انواع سحر از ايشان پوشيده نبود، علم حاصل شد ايشان را به حقى و درستى آن بر وجهى كه رفعش وقت ممكن نبود. به سجده در آمدند؛ چنان كه پنداشتى كه ايشان را به سجده در آوردند. گفتند: ايمان آورديم به خداى هارون و موسى تا كسى گمان نبرد كه ايشان به اين، خداى فرعون را خواستند.
فرعون گفت ايشان را: ايمان آوريد به موسى، پيش از آنكه من دستورى دهم شما را؟ او استاد و مهتر شماست كه اين، شما را او آموخت. من بفرمايم تا شما دست و پاى ببرند بر خلاف، يعنى دست راست و پاى چپ، و آنگاه شما را بر دار كنم بر درختان خرما و براى آن درخت خرما اختيار كرد آن كار را تا درازتر بود و هايل تر بود و بلندتر تا همه كس ببينند و گفتند اول كسى كه اين عقوبت بر اين وجه فرمود، فرعون بود، اعنى صَلب، و دست و پاى بر خلاف بريدن. و شما بدانيد كه از ميان ما و شما يعنى او و موسى كه عذاب كه سخت تر است؟ ايشان جواب دادند كه ما تو را نگزينيم بر آنچه به ما آمد از بيّنات و حجّت و نه بر آن خداى كه ما را آفريد، آن حكم كه خواهى كردن مى كن. تو حكم در اين دنيا توانى كردن كه تو را در آخرت حكمى نباشد.
و در خبر است كه آسيه پرسيد: كه غالب شد؟ و دست كه را بود؟ گفتند: موسى را. گفت: آمنت برب موسى و هارون. فرعون گفت: از دل مى گويى؟ گفت: اى واللّه . گفت: برويد و سنگى بياوريد كه از آن سنگين تر نباشد تا بر او زنيم تا بميرد. برفتند و

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 135678
صفحه از 592
پرینت  ارسال به