249
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

هلاك فرعون

چون ۱ فرعون، ظلم و طغيان از حد ببرد ۲ و خداى (عزوجل) هر چه ممكن باشد با او از باب ۳ اعذار و انذار و ابلاغ حجت بكرد و او را چهار صد سال عمر داد در ملك و تمكين كرد. و او الاّ طغيان و عُتوّ نيفزود، وحى كرد به موسى عليه السلام كه مدت فرعون به سر آمد و وقت هلاكش در آمد و نجات اين مستضعفان از دست او. بفرماى بنى اسرائيل را تا حُلىّ كه قبطيان را هست ۴ ، به عاريت بخواهند و در شب برو و ايشان را ببر.
بنى اسرائيل بيامدند و قبطيان را گفتند ما را عروسى و خرّمى هست تا حُلىّ و جواهرى كه شما را هست، به عاريت به ما دهى تا ما روزى چند بداريم. ايشان بدادند. موسى عليه السلام ايشان را خبر داده بود ۵ و بر شبى معيّن وعده كرده؛ ايشان آن شب همه جمع شدند و از مصر بيرون آمدند و عدد ايشان ششصد هزار و بيست هزار مرد مقاتل بود؛ چه هر كس را زير بيست سال بود در آن حساب نبود، و هر كه را بالاى شصت سال بود، در آن حساب نبود.
موسى عليه السلام آن شب از مصر بيرون آمد و جمله بنى اسرائيل با او چون به راه آمدند تا بروند، راه نيافتند. موسى متعجّب فرو ماند. پيران بنى اسرائيل را بخواند و گفت: اين چه حال است و ما چرا راه نمى يابيم؟ گفتند: ما از پدران خود شنيده ايم كه يوسف عليه السلام وصيت كرده است كه چون بنى اسرائيل از اينجا بيرون شوند، بايد تا مرا با خود ببرند، ما از اين سبب راه نمى يابيم. موسى عليه السلام گفت: پس در ميان شما كيست كه او گور يوسف شناسد؟ گفتند: همانا كسى باشد كه شناسد. موسى عليه السلام

1.اين داستان از روى متن نسخه خطى شماره ۲۰۴۴ كتابخانه مركزى دانشگاه تهران فراهم و با نسخه خطى خاضع و نسخه خطى حسن زاده مقابله و تصحيح شد.

2.نسخه خاضع: برد.

3.نسخه خاضع: با او از اغدار.

4.خاضع: راست.

5.خاضع: و شبى معين...


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
248

گفتند: چه كنيم؟ خداى تعالى گفت: پس بگردان براى آنها راهى در درياى خشك به ايشان رسيد از دريا آنچه رسيد. اين ابهام براى استعظام و استهوال است يعنى آنچه به ايشان رسيد، به حدّى بود كه آن را وصف نتوان كرد و باز گفتن جز مبهم رها كردن چو شرح آن به وصف راست نيايد و مراد غرق ايشان بود در دريا.
فرعون قوم خود را ضالّ و گمراه كرد و هدايت نداد ايشان را.
آنگه منت نهاد بر بنى اسرائيل به نعمتها كه كرد بر ايشان، گفت: اى فرزندان يعقوب برهانيديم شما را از دشمن؛ يعنى فرعون. وعده داديم شما را جانب راست كوه طور؛ براى آنكه موسى عليه السلام تورات را از پسِ هلاك فرعون داد، خداى تعالى به او به طور پس از آن مناجات كرد و آن قصه برفته است. و مَنّ و سَلْوى، يعنى مرغان بريان و ترنجبين، در تيه بر شما فرو فرستاديم بر آن شرح كه برفته است در سورة البقرة. و شما را گفتيم بخوريد از پاكيها و خوشيها آنچه ما روزى كرديم شما را و طغيان مى كند در او.
عبداللّه عباس گفت: ظلم مكنيد در او. مقاتل گفت: عصيان مكنيد در او يعنى در معصيت صرف مكنيد. كلبى گفت: كفران نعمت مكنيد و گفتند حرام حلال مكنيد و حلال حرام مكنيد.
پس خشم من بر شما حلال شود و هر كه را خشم من بر او حلال شود يا بر او فرود آيد هلاك شود و در دوزخ افتد.
من بيامرزم آن را كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح كند. توبه كند از گناه و ايمان آرد به خداى و عمل صالح كند از نماز و روزه و زكات. چه بشتابانيد تو را از قوم تو يعنى آن هفتاد كس كه با او بودند ۱ . ۲

1.دنباله اين داستان پيش از اين آمده است.

2.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۷۰ ـ ۱۷۴.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 135622
صفحه از 592
پرینت  ارسال به