اسرائيليان را حاضر كردند و انائى بساختند دو جره تا از يك جانب اسرائيلى آب خورد و از يك جانب قبطى. از يك جاى تا هر دو آب مى خوردند. آنچه اسرائيلى خوردى، آب بودى و آنچه به دهن قبطى رسيدى، خون بودى. زن قبطى بيامد و زن اسرائيلى را گفتى از دهن خود شربتى آب در دهن من كن. او آب از دهن خود در دهن او كردى، خون شدى. آب رود نيل چون به زرع بنى اسرائيل شدى، آب بودى و چون قبطى ازو به دست يا سبو برگرفتى، خون بودى. فرعون (عليه اللعنة) چنان تشنه شد كه پوست درخت تر بياوردندى تا او از آنجا آبى بمكد. آن آب در دهن او خون شدى. هفت روز برين حالت بماند كه هيچ طعام و شراب نخوردند، الاّ خون.
زيد اسلم گفت آن خون كه خدا بر ايشان مسلط كرد، خون بينى ايشان بود كه بر ايشان مستولى شد. در هيچ حال از اوقات طعام و شراب و خواب و بيدارى باز نايستاد و قول اول، قول عامه مفسران است و معروف تر آن است كه چون به فرياد آمدند، موسى عليه السلام دعا كرد و خداى آن سر بر گرفت. ايشان وفا نكردند.
نَوف البكالى گفت: موسى عليه السلام بعد از آنكه سحره غلبه كرد، بيست سال با فرعون بماند و مقاسات مى كرد او را و اظهار آيات مى كرد و از ايشان كودكى ايمان نياورد، در زمين تكبّر و تجبّر كردند و ايشان گروهى بودند مجرمان و گناهكاران.
چون عذاب بر ايشان افتاد و ايشان هيچ بهتر نشدند، موسى عليه السلام گفت: خداى تعالى عذابى و طاعونى خواهد فرستاد بر قبطيان. مى فرمايد اسرائيليان را كه گوسفندى بكشيد و درهاى سراى خود به آن خون ملطّخ كنيد. ايشان همچنان كردند.
قبطيان گفتند: چرا چنين مى كنيد؟ گفتند: خداى تعالى عذابى خواهد فرستاد. موسى عليه السلام ما را گفت: چنين كنيد. گفتند خداى شما، شما را به آن باز شناسد؟ گفتند: ما را چنين فرموده اند. اين به فرمان خدا وپيغمبر مى كنيم. بر دگر روز برخاستند. هفتاد هزار آدمى از قوم فرعون به طاعون بمرده بودند؛ چنان كه دفن نتوانستندى كردن.