269
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

اسرائيليان را حاضر كردند و انائى بساختند دو جره تا از يك جانب اسرائيلى آب خورد و از يك جانب قبطى. از يك جاى تا هر دو آب مى خوردند. آنچه اسرائيلى خوردى، آب بودى و آنچه به دهن قبطى رسيدى، خون بودى. زن قبطى بيامد و زن اسرائيلى را گفتى از دهن خود شربتى آب در دهن من كن. او آب از دهن خود در دهن او كردى، خون شدى. آب رود نيل چون به زرع بنى اسرائيل شدى، آب بودى و چون قبطى ازو به دست يا سبو برگرفتى، خون بودى. فرعون (عليه اللعنة) چنان تشنه شد كه پوست درخت تر بياوردندى تا او از آنجا آبى بمكد. آن آب در دهن او خون شدى. هفت روز برين حالت بماند كه هيچ طعام و شراب نخوردند، الاّ خون.
زيد اسلم گفت آن خون كه خدا بر ايشان مسلط كرد، خون بينى ايشان بود كه بر ايشان مستولى شد. در هيچ حال از اوقات طعام و شراب و خواب و بيدارى باز نايستاد و قول اول، قول عامه مفسران است و معروف تر آن است كه چون به فرياد آمدند، موسى عليه السلام دعا كرد و خداى آن سر بر گرفت. ايشان وفا نكردند.
نَوف البكالى گفت: موسى عليه السلام بعد از آنكه سحره غلبه كرد، بيست سال با فرعون بماند و مقاسات مى كرد او را و اظهار آيات مى كرد و از ايشان كودكى ايمان نياورد، در زمين تكبّر و تجبّر كردند و ايشان گروهى بودند مجرمان و گناهكاران.
چون عذاب بر ايشان افتاد و ايشان هيچ بهتر نشدند، موسى عليه السلام گفت: خداى تعالى عذابى و طاعونى خواهد فرستاد بر قبطيان. مى فرمايد اسرائيليان را كه گوسفندى بكشيد و درهاى سراى خود به آن خون ملطّخ كنيد. ايشان همچنان كردند.
قبطيان گفتند: چرا چنين مى كنيد؟ گفتند: خداى تعالى عذابى خواهد فرستاد. موسى عليه السلام ما را گفت: چنين كنيد. گفتند خداى شما، شما را به آن باز شناسد؟ گفتند: ما را چنين فرموده اند. اين به فرمان خدا وپيغمبر مى كنيم. بر دگر روز برخاستند. هفتاد هزار آدمى از قوم فرعون به طاعون بمرده بودند؛ چنان كه دفن نتوانستندى كردن.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
268

در آنجا ضَفْدَع بود: در خوان و سفره و كوزه آب و هر اِناء كه درو چيزى بود يا نبود. چنان مسلط شد كه يكى از ايشان چون حديث كردى، يكى از آن ضفادع بجستى و در دهنش شدى، و چون طعام پختندى، ديگ از آن پر شدى. چون مرد بخفتى، چندان بر اندام و پشت و پهلوى او جمع بودى كه اگر خواستى كه از اين پهلو بر آن پهلو كرد نتوانستى، و اگر كاسه ى خوردى [خوردنى] و در پيش نهادى، و اگر آرد سرشتى يا چيزى پختى از آن پر شدى.
عبداللّه عباس گفت: ضَفْدَع بيابانى بود. به حسن طاعت ايشان خداى را در آل فرعون، خداى تعالى آن را آبى كرد و به آب اِلف داد. چون حال چنين بود، به رنج عظيم افتادند. دگر باره به فرياد پيش موسى آمدند و بگريستند وجزع كردند و سوگندان مغلّظ ياد كردند كه اين نوبت خلاف نكنيم. موسى عليه السلام دعا كرد و خداى تعالى كشف كرد پس از آنكه يك هفته در آن بودند از شنبه تا شنبه. يك ماه ديگر برآمد، ايشان از آن كافرتر و طاغى تر بودند. خداى تعالى خون بر ايشان گماشت تا آب رود نيل و جمله آبهاى ايشان خون شد. خونِ صِرف و جمله آب چاهها خون شد، خونى تازه سرخ.
به فرعون آمدند و گفتند: ما را ازين نوبت محنت عظيم تر است، ما را شربت آب نيست، الا خون شده. ما از تشنگى مى ميريم و خون نمى شايد، خورد. فرعون گفت آن سحر است كه او كرده است. گفتند سحر چه باشد كه ما و اسرائيليان از رود نيل آب مى گيريم آنچه در اناء و سبوى ماست، خون است و آنچه در اناى ايشان است، آب است. ايشان آب مى خورند و ما خون.
چون كار بر ايشان سخت شد، زنان همسايه از قبطيان بيامدندى و شربتى آب خواستندى از اسرائيليان. ايشان از سبوى خود آب به ايشان دادندى. آب صافى پاكيزه تا در سبوى اسرائيلى بودى آب بود؛ چون به كوزه قبطى رسيدى، خون شدى. ايشان متحير بماندند، با فرعون مى شدند. فرعون كس فرستاد قوم

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137043
صفحه از 592
پرینت  ارسال به