آن است بيامرز و آنچه تو از من بدانى. بار خدايا! پناه به تو مى دهم از وسوسه نفس و از سوء عمل. حق تعالى گفت: كفايت كردند تو را. گفت: بار خدايا! كدام عمل دوستر دارى؟ [گفت] آنكه بنده مرا ياد دارد و فراموش نكند. گفت: بار خدايا! كدام بنده بد عمل تر باشد؟ گفت: فاجر بدخوى، بروز بَطّال باشد و به شب مردار، چون از مناجات فارغ شد.
گفت خداى تعالى موسى را: من تو را گزيدم به رسالات و پيغامهاى خود بر مردمان و تو را تخصيص كردم از همه حلقان جهان در تحمل رسالت و اداى آن به خلقان. بستان آنچه به تو دادم و از جمله شاكران باش بر آن، يعنى تورات و شريعت و بيان كرد آنچه درو بود.
عبداللّه عباس روايت كرد از رسول عليه السلام كه گفت: چون خداى تعالى موسى را الواح داد، او در الواح نگريد، گفت: بار خدايا! كرامتى دادى مرا كه كس را ندادى پيش از من. خداى تعالى گفت: آنچه تو را دادم بستان و نگاه دار به جدّ و محافظت و چنان ساز كه بر دوستى محمد صلى الله عليه و آله با پيش من آيى. موسى عليه السلامگفت: بار خدايا! محمد كيست؟ گفت: احمد است آنكه من نام او بر عرش نقش كرده ام، پيش از آنكه آسمان و زمين آفريدم به دو هزار سال و پيغمبر من است و صفىّ و حبيب من است و گزيده من از خلقان من، او را دوست تر دارم از جلمه خلقان و جمله فرشتگان. موسى گفت: بار خدايا! چون محمد به نزديك تو اين منزلت دارد، هيچ امت هستند از امت او فاضل تر. حق تعالى گفت: يا موسى! فضل امت او بر ديگر امتان، چنان است كه فضل من بر خلقانم.
موسى عليه السلام گفت: بار خدايا! كاشكى تا من ايشان را بديدمى.
حق تعالى گفت: يا امّت احمد! جواب دادند از اصلاب و ارحام امَّهات و