شَيئاً واشْكُر لي وَلِوالدَيكِ اِلَيَّ الْمَصيرُ اُحييكَ حَيوةً طَيِّبَةً؛ تسبيح و تقديس من كن. خدايى نيست جز من و شرك ميار به من چيزى و شكر من و شكر مادر و پدر كه بازگشت با من است تا زندگانى خوش دهم تو را و خون ناحق مريز كه بر تو حرام كرده ام، و الاّ آسمان و زمين بر تو تنگ شود، و به نام من سوگند به دروغ مخور كه من توفيق ندهم آن را كه او مرا و نام مرا تعظيم نكند، و گواهى مده، الاّ به آنچه گوشت شنيده باشد و چشمت ديده و دلت دانسته كه فرداى قيامت اهل گواهى را بدارم و ايشان را از گواهى بپرسم، و بر مردمان حسد مبر به فضلى كه من ايشان را داده ام و روزى كه حاسد عدوّ نعمت من باشد و گرفتار در نعمت من، و زنا مكن، و دزدى مكن تا روى رحمت از تو باز نگيرم. و در آسمانها بر تو نبندم، و براى جز من ذبح مكن كه هيچ قربان از زمين بر آسمان نشود كه به نام من كشته نشود، و با زن همسايه غدر مكن كه مَقْتى عظيم است به نزديك من، و به مردمان آن خواه كه به خود خواهى». اين نسخه ده آيت است كه در الواح بود و خداى تعالى اين خصال جمع كرد در هژده آيه از سوره بنى اسرائيل نهاده، فى قوله: «و قَضى رَبُّكَ اَلا تَعْبُدُ والاّ اِيّاهُ وَ بالْوالِدَينِ احساناً...۱الى قوله ذلك مِمّا اَوحىَ اِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكمة»۲ آنگه جمع كرد اين را در سه آيه از سوره انعام، فى قوله: «قُل تَعالوا اَتُل ما حَرَّمَ رَبُّكُم عَلَيْكُم۳الى قوله: ذلكُم وَصّيكُمْ بِهِ لَعَلَّكُم تَتَّقون» ؛ ۴ بستان آن را به قوت و بفرماى قومت را تا نكوتر آن فرا گيرند؛ يعنى كار بندند؛ يعنى نكوترين آنچه ايشان را فرمودند در آن از فرايض و سنن؛ حلالش حلال دارند و حرامش حرام دارند.
ابن كيسان گفت: يعنى اوامرش را كار بندند و از نواحى اجتناب كنند تا با شما بنمايم سراى فاسقان را يعنى دوزخ.