را كشتن گرفتند. پسر، ۱ پدر را مى كشت و پدر، فرزند را و برادر، برادر را و و شفقت و رقّت هيچ ايشان را منع نمى كرد.
و قولى ديگر آن است كه ايشان گفتند: ما سميع [و] مطيعيم و لكن ترسيم كه نبادا كه به فرزندان و خويشان خود رسيم، ما را رقّت و شَفَقَت منع كند از آنكه ۲ فرمان خداى به جاى آريم.
خداى تعالى ابرى تاريك بر آورد و نِزمى ۳ تا جهان تاريك شد و ايشان تيغها بر آهيختند و در يكديگر نهادند و يكديگر كشتن گرفتند. پسر، پدر را و برادر، برادر را مى كشت. خداى تعالى وحى كرد به موسى كه هر كس كه دست از هم بگشايد يا منع كند يا دست در پيش دارد، توبه او قبول ۴ نيست. از بامداد تا شبانگاه مى كشتند، چون روز به آخر رسيد و بسيارى را بكشتند. موسى و هارون را رحمت آمد. بگريستند ۵ و دعا كردند و تضرع كردند و گفتند: بار خدايا! بنو ۶ اسرائيل هلاك شدند. اين بقيه را كه ماند به ما بخش. خداى تعالى دعاى ايشان اجابت كرد. فرمان داد تا آن تاريكى گشاده شد و روشنايى پديد آمد. بشمردند، هفتاد هزار مرد كشته بودند.
موسى عليه السلام غمگين شد. خداى تعالى گفت: يا موسى! راضى نباشى به آنكه من قاتل و مقتول را به بهشت خواهم بردن. آنكه كشت مجاهد است و آن را كه كشتند شهيد ۷ است.
خداى تعالى موسى را فرمود كه دگر نوبت كه به مناجات آيى، جماعتى را از بنى اسرائيل با خود بيار تا عذر گناهى كه كرده اند از عبادت عجل، بخواهند. موسى عليه السلام
1.خاضع: پس پسر پدر...
2.نسخه ح: فرزند پدر.
3.در بعضى نسخ: مزمى، برقى، مرمى دارد. روض الجنان، ج ۱، ص ۲۹۳ زيرنويس شماره ۶.
4.خاضع: مقبول.
5.خاضع: دعا و تضرع كردند.
6.نسخه ح: بنى اسرائيل.
7.روض الجنان،ج ۱، ص ۲۹۲ ـ ۲۹۴.