291
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3

تصديق كنند و متابعت و پس روى كنند اين پيغمبر اُمّى را. ۱
برگزيد موسى قومش را، هفتاد مرد را و مفسران خلاف كردند در سبب اختيار موسى اين هفتاد را.
سدى گفت: سبب آن بود كه خداى تعالى گفت گروهى را بيار با خود تا عذر خواهند از عبادت عِجل كه قومت كردند. او هفتاد مرد را برگزيد و اين قول نيك نيست؛ براى آنكه عادت نباشد كه آن را كه به جاى او گناه كرده باشند، استدعا كند كه به عذر من آى، آنگه چون به استدعا بخواند و بيايند ايشان را بگيرد و عقوبت كند.
سدى گفت: چون آمدند تا بايست كه عذر كنند، گفتند: ما تو را باور نداريم تا خداى را معاينه نبينيم. حق تعالى گفت: اگر به گناهشان مهلت دادم و عقوبت تعجيل نكردم، به عذرتان مهلت نخواهم داد و جز عقوبت مُعَجَّل نخواهد بود.
صاعقه فرستاد، آتشى از آسمان و هر هفتاد را بسوخت. مجاهد گفت: ايشان را براى تمام وعده اختيار كرد.
وهب گفت: جماعتى از بنى اسرائيل گفتند: ما را باور نيست كه خداى با تو بى واسطه سخن مى گويد و اگر چنين بودى، همانا تو بماندى زنده، كه هيچ آدمى طاقت ندارد كه كلام او بشنود و اگر چنين است ما را با خود ببر تا بشنويم كه خداى با تو سخن گويد.
موسى عليه السلام اين هفتاد مرد را برگزيد تا كلام او بشنوند. چون بشنيدند، گفتند :ما چه ايمن باشيم كه اين كلام خداست يا كلام شيطان. ما تو را باور نداريم تا خداى را معاينه ببينيم. آتشى بيامد و همه را بسوخت.
كلبى گفت: هفتاد پير بودند. ابوسعيد الرَّقاشى گفت: چهل ساله بودند هر يكى از

1.روض الجنان، ج ۸، ص ۴۳۰.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
290

موسى عليه السلام اين چنين دعا كرد: بار خدايا! ما را هلاك مكن به فضل خود و كرمت به گناهى كه سفيهان قوم ما كردند، و موسى دانست كه خداى از آن عادل تر است كه كسى را به گناه ديگرى بگيرد.
اين نيست الاّ امتحان و ابتلاى تو كه با مكلفان كنى در باب تشديد تكليف و تَقَيّد به صبر كردن يا آنچه فرستادى از رَجفه و صاعقه بر آن قوم از سبب سؤال يا عقوبتى باشد ايشان را و اعتبارى باشد جز ايشان را... . ۱
نوف البكالىّ گفت: چون موسى عليه السلام آن هفتاد مرد را به ميقات برد، خداى تعالى كرامت موسى را گفت: من زمين به مسجد و طهور انيان كنم اگر خواهند تا هر كجا كه رسند كه آب نباشد، تيمم كنند و بر هر زمين كه رسند، نماز كنند الاّ به طهارت جاى پاكيزه و يا گورستان و سكينه در دل اينان نهم و چنان سازم كه شما تورات مى خوانيد از ظهر دل تا خوار شود بر شما از مردان و زنان و كودكان. گفتند: يا موسى! ما نخواهيم. ما را آب بايد در طهور و نماز جز در كنشت نكنيم و سكينه در تابوت ما باشد كه ما آن نتوانيم گرفتن و تورات جز در كتاب نخواهيم تا خوانيم.
خداى تعالى اين نعمت از ايشان بگردانيد و به اين امّت داد. خداى تعالى گفت: من اين امت محمد را نهادم. موسى گفت: ايشان را امّت من كن. گفت ايشان امت محمد باشند. گفت: بار خدا! مرا از ايشان كن. فرمود: يا موسى! تو ايشان را در نيابى. گفت: بار خدايا! من آمدم و با وَفد بنى اسرائيل، و قادت دگران را باشد. حق تعالى به تسلى موسى اين آيه فرستاد: « و مِن قَوم موسى اُمَّةٌ يَهدونَ بالْحَقِّ»۲ حق تعالى فرمود: فَسَأَجْعَلُها. من اين رحمت نصيب جماعتى خواهم كرد كه ايشان از من بترسند و از معاصى من اجتناب كنند و زكات مال بدهند و به آيات من ايمان آرند و

1.روض الجنان، ج ۸، ص ۴۲۳.

2.اعراف (۱۷): آيه ۱۵۹.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    صحفي، سيّد مجتبي
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 137676
صفحه از 592
پرینت  ارسال به